پدرم کوشیده بود برگزاری این گونه مجالس روضه خوانی و مراسم دیگر عزاداری، مانند زنجیرزنی و سینهزنی را که از خصوصیات دین ما است محدود کند.
رضاشاه مراسمات سنتی ایرانیان را که بسیاری از آنان شامل مراسمات عزاداری برای امامان بود، منافی با توسعه میدانست و تصور میکرد با از بین بردن این مراسمات میتواند باعث پیشرفت و توسعه کشور شود. او درصدد بود مراسمات و آیینهای باستانی را با زور و تحکم جایگزین مراسمات مذهبی کند و از این طریق مذهب را از زندگی ایرانیان حذف نماید. توجیه اشرف درباره اقدامات پدرش در این زمینه رویکرد سرکوبگرانه پدرش اینگونه است:
«البته از دوران کودکی من به این طرف، ما هم خیلی تغییر کرده بودیم. ولی هنوز در آن ایام هیجانانگیزترین رویدادهای اجتماعی سال در ایران، (برگزاری مجالس روضه) در ماه محرم بود، که طی آن ملایان جزئیات دقیق مرگ شهدای مذهبی ما را بازگو میکردند. پدرم کوشیده بود برگزاری این گونه مجالس روضه خوانی و مراسم دیگر عزاداری، مانند زنجیرزنی و سینهزنی را که از خصوصیات دین ما است محدود کند و در مقابل جشنها و تعطیلات غیر مذهبی (از قبیل جشن سال نو) را بیشتر رونق بخشد. مردم در این مراسم جشن میگرفتند، به پیک نیک میرفتند، یا در خیابانها مراسم مجللی برپا میداشتند. با وجود این ما از قاهره، که دارای اوپرا، تئاتر، سینما و تالارهای رقص بود خیلی عقبتر بودیم. زندگی فرهنگی تهران محدود بود به تعزیه و چند سینما.»
منبع: اشرف پهلوی، من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوی با مقدمهای از محمد طلوعی)، تهران، نشر علم، ۱۳۷۶، ص 86