نتیجهای که از این کار حاصل شد، جلب دوستی فرانکلین دلانو روزولت نسبت به ایران بود.
محمدرضا پهلوی بعد از آنکه قدرت را به دست گرفت از نظر سیاسی، بسیار خام و ضعیف بود. او کوچکترین دستاوردی را نیز برای خود بزرگ جلوه داده و آن را گامی بزرگ میدانست. از سویی وی به دلیل همین نوع ضعف، نزدیکی به قدرتهای بزرگ را دستاوردی بزرگ برای خود تلقی میکرد.
کنفرانس تهران اگرچه رویداد مهمی بود که با حضور سران متفقین برگزار شد، اما بیاطلاع گذاشتن دولت وقت ایران از این رویداد، ورود بدون مجوز سران و همراهانشان به خاک کشورمان و برخورد تحقیرآمیز با شاه ایران، موجب شد تا این رویداد به یک حقارت بزرگ تبدیل شود.
«دلایل تشکيل کنفرانس هر چه بود، برای برادر من فرصت پیشبینی نشده ای به وجود آورد که بتواند شخصاً با سران متفقین تماس بگیرد. نتیجهای که از این کار حاصل شد، جلب دوستی فرانکلین دلانو روزولت نسبت به ایران بود. شاه چندین ساعت با او گفتگو کرد. و وعده روزولت درباره پشتیبانی آمریکا از ایران بدون توجه به این که این پشتیبانی تا چه حد به سود آمریکا تمام شد) این امکان را برای ایران به وجود آورد که بتواند در سالهای بلافاصله پس از جنگ، در مقابل روسیه ایستادگی کند. استالین هم شخصا به ملاقات برادرم رفت (فقط چرچیل بود که در حالت تردید مانده بود و به دیدن شاه نرفت)، استالین با برادرم برخورد بسیار دوستانهای داشت و به برادرم گفته بود حاضر است تانک و هواپیمای روسی در اختیار ارتش ایران قرار بدهد. اما هنگامی که برادرم پی برد این پیشنهاد شامل اعزام افسران و کارشناسان روسی به ایران نیز می شود، با اظهار تشکر آن را نپذیرفت.»
منبع: اشرف پهلوی، من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوی با مقدمهای از محمد طلوعی)، تهران، نشر علم، ۱۳۷۶، ص 105