آلات موسیقی ابتداء به نواهای آرام میپردازند، سپس سرنا آهنگهای فوقالعاده فانتزی سر میدهد. سرانجام همه این آلات به نوا درمیآیند. چند شیپور دراز راست صداهای خود را که شبیه زوزه کشیدن است به این کنسرت جهنمی میآمیزند. موزیک از صدا باز میایستد.
در دوره قاجار و در برخی از شهرها همچون کرمانشاه، هنگام غروب، مراسمات خاصی برگزار میشد. یکی از این مراسمات، نواختن آهنگ یا موسیقیهای محلی بود که با اهداف مختلفی به صدا درمیآمدند. در خاتمه و در هنگام محو شدن خورشید نیز، توپی شلیک شده و اینگونه با غروب آن روز وداع میکردند:
«بر روی جبهه جنوبی میدان (کرمانشاه) کلبه کوچکی مشرف به بام وجود دارد که با نقاشیهای ظریفی تزئین یافته است. هر عصر هنگام غروب آفتاب پنج یا شش نفر موزیکچی در آن کلبه بالا رفته تا اینکه اندوهی را که مردم از غروب کردن خورشید و آرزوی دوباره دیدن آن را در فردا دارند ابراز دارند. موزیک را با زدن طبل تنها آغاز میکنند، بلافاصله طبل بزرگ با آن همراهی می نماید. بعداً آلات موسیقی ابتداء به نواهای آرام میپردازند، سپس سرنا آهنگهای فوقالعاده فانتزی سر میدهد. سرانجام همه این آلات به نوا درمیآیند. چند شیپور دراز راست صداهای خود را که شبیه زوزه کشیدن است به این کنسرت جهنمی میآمیزند. موزیک از صدا باز میایستد. شیپور آخرین ناله خود را سر میدهد، با یک شلیک توپ، خورشید ناپدید میگردد. شیپورهای قشون آهنگ نظامی حکومتی را مینوازند. روز بعد آغاز میشود.»
منبع: هنری بایندر، سفرنامه هانری بایندر، کردستان، بینالنهرین و ایران، ترجمه کرامتالله افسر، تهران، انتشارات فرهنگسرا، 1370، ص 402