گاندی هم چون لنین چنین میاندیشید که دولت - به ویژه دولت استعمارگر - ابزاری است برای استثمار مردم. او هم چنین میگفت «توانگران گلوی تنگدستان را میفشارند».
در طول تاریخ مبارزات هند علیه استعمار انگلستان، گاندی همواره جایگاه متمایزی نسبت به مبارزان داخلی داشته است. برخلاف بسیاری از گروهها و یا رهبران محلی هند که راه نجات هند را مماشات با انگلستان میدانستند، گاندی بر مبارزه مستقیم با انگلستان تأکید داشت:
«از ۱۹۳۰ که سیاست انگلستان در رویارویی با جنبش ملی مردم هند به شیوه پسنشینی صفآرایی کرد، حزب کنگره نیز اندک اندک خود را با این سیاست نو هماهنگ ساخت. تاکتیک به جنب وجوش درآوردن تودههای مردم را وانهاد و کوشش خود را بر پشتیبانی از انتخابات پارلمانی و گسترش این فکر در میان مردم هند متمرکز ساخت و رفته رفته خود را آماده ساخت که همزمان با سروری انگلستان بر هندوستان در امر حکومت دست یازی کند تا روزی که هند به استقلال رسد - یا دست کم روزی که هند «دومی نیون» انگلستان شناخته شود - حزب کنگره حکومت کشورش را یک تنه به دست گیرد.
«گاندی میگفت توانگران گلوی تنگدستان را میفشارند»، اما انسان دوستی او و باورهایش او را در رابطه انسانها و امور اجتماعی به یک بینش خوش بینانه رهبری میکرد.»
منبع: مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، صص 59- 60