بسیاری دهههای 1970- 1990 را سالهای پایانی استعمار کهن میدانند. به عبارتی گرچه به زعم بسیاری، بعد از رهایی مستعمرات از یوغ استعمارگران، استعمار نو یا فرانو حاکم شد؛ اما طی همین سالها، بسیاری از کشورهای مستعمره از سیطره مستقیم کشورهای استعمارگر رهایی یافتند و تحت عنوان کشور مستقل موجودیت یافتند.
استعمار پرتغالیها بر خلیج فارس موضوعی است که معمولا به طور بسیار کمرنگی به آن پرداخته شده است. این در حالیست که پرتغالیها بعد از ورود به خلیج فارس دست به غارت و چپاول شدید اموال زدند و بیرحمانه بسیاری از مردم مخالف را از سر راه برداشتند.
مارکوپولو، نام شناخته شده ای در میان جهانگردان در بسیاری از کشورهاست. مارکو، گرچه با هدف جهانگردی و کشف سرزمینهای ناشناخته، قدم در این راه گذاشت، اما شرح سفرهای او که بعدها در قالب کتاب منتشر شد، نقش مهمی در رویکرد استعمارگران داشت.
داستان استقلال بسیاری از مستعمرات از یوغ استعمارگران با جنایات و کشتارهای داخلی هزاران و گاه میلیونها انسان بیگناه همراه بوده است. نمونه این داستان پر درد را میتوان در زمان استقلال پاکستان از هند نیز مشاهده نمود که به دلیل احاطه انگلیس بر هند و اختلافاتی که این کشور میان مسلمانان و غیرمسلمانان هند برانگیخت در نهایت باعث جدایی پاکستان شد.
در طول تاریخ مبارزات هند علیه استعمار انگلستان، گاندی همواره جایگاه متمایزی نسبت به مبارزان داخلی داشته است. برخلاف بسیاری از گروهها و یا رهبران محلی هند که راه نجات هند را مماشات با انگلستان میدانستند، گاندی بر مبارزه مستقیم با انگلستان تأکید داشت.
بسیاری معتقدند که استعمار دیگر به شکل گذشته وجود ندارد و یا به طور کلی از بین رفته است؛ اما برخلاف این باور استعمار در دوره جدید در شکلی فرانوین و تلفیقی اعمال میشود. آغاز شکلگیری این نوع استعمار حمله آمریکا به افغانستان دانسته شده که شکل آن تلفیقی از استعمار قدیم و جدید است.
طمع استعمارگری و ثروت بادآورده مستعمرات باعث شد تا کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری وارد این عرصه شودند. علاوه بر اسپانیا، پرتغال، هلند و انگلیس، فرانسه نیز خیلی زود وارد این عرصه شد و بر آن شد با اعزام دریانوردان خود به کشف سرزمینهای جدید مبادرت نماید.
یکی از تأثیرات استعمارگری، تولد سرزمینهای جدید بود که توسط استعمارگران و دریانوردان کشورهای اروپایی کشف شدند. این افراد که به نمایندگی از کشورهای خود به دریانوردی و کشف سرزمینهای ناشناخته میپرداختند، بعد از کشف سرزمینها نام خود و یا کشور و پادشاه خود را بر آن سرزمین قرار میدادند.
با آغاز فعالیتهای استعماری پرتغال و اسپانیا و مشاهده سود سرشار ناشی از آن، دیگر کشورهای اروپایی نیز بتدریج پا در این عرصه گذاشتند تا از طریق استعمار سرزمینهای مختلف، بتوانند نیازهای مادی و صنعتی کشور خود را تأمین کنند. انگلیس از جمله این کشورها بود.
از پرتفال به عنوان اولین کشور استعمارگر یاد میشود. این کشور علیرغم آنکه در اروپا قدرتی کوچک محسوب میشد اما با در پیش گرفتن سفرهای اکتشافی آغازگر عصر استعمارگری شد. این تکاپوها از قرن پانزدهم میلادی و از طریق سفرهای دریایی آغاز شد.
پیش از آغاز جریان استعمارگری، شناخت کشورهای استعمارگر از وضعیت سایر سرزمینها گنگ و مبهم بود. اما به تدریج و تحت تأثیر برخی از تحولات زمینه آشنایی با کشورهای دیگر پیش آمد. مهمترین تحول در این عرصه سفرهای اکتشافی بود.
هلند یکی از کشورهای مهم استعمارگری بود که بعد از اسپانیا و پرتغال به امید دستیابی به ثروت و سرزمینهای بیشتر وارد رقابتهای استعماری شد. این کشور نیز اشتهای سیرناپذیری در کسب مستعمرات داشت. هلند در این مسیر به تشکیل کمپانیهای استعمارگری پرداخت.
در حرکتها و نهضتهایی که در درازای سده گذشته تا انقلاب اسلامی پدید آمد، انگیزه دینی عامل اصلی خروش و خیزش به شمار میرفت. مردم آنگاه که حکم تکفیر فراماسونها را از سوی مرجع زمین به دست آوردند، به آنها هجوم بردند و مرکز فراماسونها را به آتش کشیدند. آن تاجر اصفهانی در نهضت تنباکو روی انگیزه دینی انبار تنباکو را به آتش کشید و به نماینده کمپانی انگلیسی ...
در فرقه انحرافی بهائیت ابتدا در مسئله نیابت امام زمان(عج) تغییر ایجاد شد و پیروان آیین شیخیه از مرجعیت شیعه که آنان را نایب امام زمان میدانستند جدا گردیدند و به رکن رابع پیوستند. با توجه به اختیارات انحصاری رکن رابع در تفسیر دین در شیخیه و تفسیر و تدوین اصول جدید در بابیه، با ارائه تعبیرات تازه از اصول توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت توسط علی محمد ...
پس از قتل ناصرالدینشاه، فرزندش مظفرالدینشاه در سن 45 سالگی به پادشاهی رسید. صدارت عظمای او را ابتدا امینالسلطان برعهده داشت اما ناکامی امینالسلطان در اصلاح امور مالی و ناتوانی در سیاست خارجی و مشکلات داخلی، فرصت را برای رقبای او فراهم آورد و مظفرالدینشاه سرانجام او را عزل کرد و امینالدوله را بهجای او گماشت. مظفرالدینشاه چون مردی علیل و بیمار ...
در این سند تاریخی مهم گزارش محرمانه سرپرستی لرن سفیر انگلستان به اوستن چمبرلین راجع به اوضاع سیاسی ایران و وضعیت جناح های موجود در آستانه تغییر سلطنت قاجاریه آمده است
در تشریح سیاست دولت انگلیس در ایران در 14 آبان سال 1320 شمسی رادیو لندن گفتار جالبی تحت عنوان «خطاب به ملت ایران» پخش نمود. این گفتار یکی از بی پرواترین و صریح ترین اعترافات دولت انگلیس درباره سیاست استعمارگرانه خود در کشور ما است. به قول مصطفی فاتح بهترین سندی است که ثابت می کند انگلستان در روابط خود با ایارن پایبند به قوانین و سنن بین المللی نبوده ...
یکی از سوالاتی که همیشه ذهن خوانندگان حوزه تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول داشته است، این است که آیا به واقع راه آهن شمال- جنوبی که در دوره رضاشاه تاسیس شد مبتنی بر خواسته های انگلیس برپا شده است؟
برای امیرکبیر این افتخار بس است که در زمان او هیچ یک از همسایگان نتوانستند در امور داخلی ایران دخالت کنند و یا به حقوق سیاسی آن تجاوز نمایند. در حالی که در دوران صدارت سپهسالار حرارت انگلیسی دوستی به حدی بالا گرفت...