در اواخر دهه پنجاه، از عبدالرضا گزارش میشد که اظهارات گزندهای درباره شاه ابراز داشته است، که از میان ملایمترین آنها این بود که خاندان سلطنتی «کاملاً فاسد شده بود» و اینکه وی از عضویت در آن سرافکنده است.
بسیاری از نهادهای وابسته به رژیم پهلوی فاسد بوده و از نظر عملکرد اقتصادی محلی برای فسادهای کلان اقتصادی محسوب میشدند. سطح فساد در این نهادها گاه به اندازهای بود که افراد وابسته به شاه و یا نزدیکان او نیز از عضویت در آن سازمانها سرافکنده بودند:
«در اواخر دهه پنجاه، از عبدالرضا گزارش میشد که اظهارات گزندهای درباره شاه ابراز داشته است، که از میان ملایمترین آنها این بود که خاندان سلطنتی «کاملاً فاسد شده بود» و اینکه وی از عضویت در آن سرافکنده است و اینکه شاه قادر نیست محیط خود را با افراد سالم بیالاید و اعمالش کشور را به تباهی می کشاند. باید توجه داشت که این سنجشها منحصر به عبدالرضا نبود؛ بلکه در آن زمان بسیاری از ایرانیان و غیرایرانیان در آن سهیم بودند. سفارت در اظهارنظر درباره رد و بدل کردن این صحبتها اشاره کرد که عبدالرضا بدون شک به جهت زندگی که باید در پیش رو داشته باشد، یعنی یک زندگی عاری از معنا و مقصد، وجودش سرشار از یأس میباشد.»
منبع: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا - جلد اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 263