در ماههای اولیه سال 1343 سه تحول عمده در جهان روی داد که هر کدام از آنها تأثیری زایدالوصف در ایران برجای گذاشت. یک برکناری خروشچف، دو انتخاب ولسون به عنوان نخستوزیر انگلیس و سوم روی آمدن جانسون در آمریکا.
در ابتدای دهه 40 اتفاقاتی در سطح جهانی رخ داد که بر روابط ایران با کشورهای دیگر نیز تأثیراتی به جا گذاشت. شاه که در ابتدای این دهه با مشکلاتی چون روی کار آمدن دموکراتها گریبانگیر بود، تحت تأثیر اتفاقاتی توانست روابط خود با بسیاری از کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس را بیش از پیش بهبود بخشد.
«در ماههای اولیه سال 1343 سه تحول عمده در جهان روی داد که هر کدام از آنها تأثیری زایدالوصف در ایران برجای گذاشت: نخستین مسئله این بود که خروشچف از رهبری شوروی کنار گذاشته شد و جای خود را به لئونیدبرژنف داد، با این تحول به نظر میآمد که سیاست کوتاه آمدن شوروی در برابر غرب به پایان خود نزدیک شده است. دومین حادثه تعیین کننده، انتخاب هارولدویلسون به عنوان نخستوزیر انگلستان بود، وی در آن زمان رهبری حزب کارگر را در دست داشت و مهمترین برنامهاش تشنجزدائی از منطقه خاورمیانه و تقلیل واردات انگلیس از راه وضع تعرفههای سنگین گمرکی بود. ویلسون به شدت مورد نفرت جناحهایی از حزب محافظهکار قرار داشت و حتی متهم بود که با شورویها همکاری میکند. سومین حادثه مهم روی کار آمدن لیندون جانسون به عنوان رئیسجمهوری امریکا بود، با این حادثه برنامههای کندی البته با هیاهوی کمتری به مورد اجرا گذاشته میشد؛ حزب جمهوریخواه ناچار بود برای مدت چهار سال دیگر برای رسیدن به قدرت سیاست صبر و مدارا پیشه سازد. به هر حال با تحولاتی که در امریکا و انگلستان روی داد به نظر میرسید که بین سیاستهای طرفین نوعی همگرائی پیدا شده است و اینک دمکراتها و حزب کارگر بیشتر از هر زمانی میتوانند در صحنه سیاست ایران با یکدیگر تشریک مساعی نمایند.»
منبع: حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 338