آنچه باعث میشد دشمنان این مرز و بوم بیش از پیش چشم طمع به خاک کشور بدوزند، وضعیت داخلی ایران بود که شرایطی مناسب برای دستاندازیهای بیگانه فراهم میساخت، شرایطی که توسط خود همان قدرتها و در رأس همه انگلیس شکل گرفته و دامن زده میشد
در رابطه با علل نفوذ قدرتهای بیگانه به ایران در دوره مشروطه و پس از آن دیدگاههای متعددی ارائه شده است. اما در میان تمام عوامل نقش مسائل داخلی بسیار پررنگ و مهم است. این وضعیت بهانه خوبی دست بیگانگان داده بود تا ضمن بهرهبرداری از ایران، خود نیز عاملی برای تقویت بیثباتی شوند.
«آنچه باعث میشد دشمنان این مرز و بوم بیش از پیش چشم طمع به خاک کشور بدوزند، وضعیت داخلی ایران بود که شرایطی مناسب برای دستاندازیهای بیگانه فراهم میساخت، شرایطی که توسط خود همان قدرتها و در رأس همه انگلیس شکل گرفته و دامن زده میشد. وضعیت داخلی ایران به هرچیزی شباهت داشت جز یک کشور مشروطه، نظم پیشین از دست رفت و هیچ نظم نوینی به جای آن استوار نشد. به واقع از همان دوره مشروطیت بحران در ایران بیداد میکرد، هر گوشه کشور به دست جباری بود که به هیچ کس حسابی پس نمیداد؛ ایلات و عشایر همراه با سردستههای راهزنان، اختلافات و مشکلات ایلیاتی خود را بهانه کرده و به بهانه مشروطه و استبداد هر روز که میگذشت میخی دیگر بر تابوت استقلال و تمامیت ارضی کشور میکوبیدند.»
منبع: حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، صص 42- 43