متفقین پیشنهاد کردند رضاشاه آلمانیها را از ایران اخراج کند، شاید هم به این جهت که خوب میدانستند او حاضر به این کار نخواهد شد.
اشرف معتقد بود که متفقین تنها به بهانه تأمین منافع خود ایران را اشغال و پدرش را برکنار کردند. گرچه این موضوع تا حدودی درست است؛ اما واقعیت آن است که رضاشاه خود نیز با اقداماتش بهانه لازم را به دست متفقین داد. رضاشاه در مخمصه خاصی گرفتار شده بود. این عاقبت مستبدینی است که به مردم پشت میکنند:
«متفقین برای عبور از مرزهای یک کشور بیطرف احتیاج به بهانهای داشتند. البته آنها میتوانستند برای برقراری راه حمل لوازم و تجهیزات به مقصد روسیه، از پدرم تقاضای همکاری کنند، اما به جای این کار، ما را متهم به طرفداری از نازیها کردند، زیرا گروهی از مهندسان، صاحبان صنایع و دیگر متخصصان آلمانی که در برنامههای گوناگون عمرانی فعالیت میکردند در ایران حضور داشتند. آنها پیشنهاد کردند رضاشاه آلمانیها را از ایران اخراج کند، شاید هم به این جهت که خوب میدانستند او حاضر به این کار نخواهد شد. زیرا چنین اقدامی نه تنها ایران را از کمکهای فنی پرارزشی محروم میساخت، بلکه ممکن بود هیتلر را به دشمنی ما برانگیزد. چون از نظر آنها اخراج کارکنان غیر نظامی به منزله زیر پا گذاشتن اصول بیطرفی بود. ادامه حضور آلمانیها در ایران به آنتونی ایدن و ویاچسلاو مولوتف بهانهای را که به دنبالش بودند، داد تا از مرزهای جنوبی و شمالی وارد خاک ایران شوند و راه حمل لوازم و تجهیزات را به مقصد روسیه تعیین کنند.»
منبع: اشرف پهلوی، من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوی با مقدمهای از محمد طلوعی)، تهران، نشر علم، ۱۳۷۶، صص 90-91