۱
plusresetminus
بعد از انقلاب اکتبر روسیه، روابط انگلیس با این کشور و به خصوص برخی از گروه‌های خاص دچار تغییر و تحولاتی شد. یکی از این گروه‌ها، گروه‌های موسوم به روس‌های سفید است. انگلیس نقش مهمی برای روس‌های سفید قائل بود و امیدوار بود از طریق این گروه بتواند برخی از مقاصد سیاسی خود را محقق سازد. روس‌های سفید به گروهی خاص از نظامیان تزاری اطلاق می‌شود که بعد از انقلاب اکتبر به یکی از نیروهای مخالف بلوشیک‌ها تبدیل شدند. با این مقدمه در ادامه به بررسی روس‌های سفید و ارتباط آن‌ها با انگلیس پرداخته شده است.
روس‌های سفید، بریتانیا و مواضع ایران

بعد از انقلاب اکتبر روسیه، روابط انگلیس با این کشور و به خصوص برخی از گروه‌های خاص دچار تغییر و تحولاتی شد. یکی از این گروه‌ها، گروه‌های موسوم به روس‌های سفید است. انگلیس نقش مهمی برای روس‌های سفید قائل بود و امیدوار بود از طریق این گروه بتواند برخی از مقاصد سیاسی خود را محقق سازد. روس‌های سفید به گروهی خاص از نظامیان تزاری اطلاق می‌شود که بعد از انقلاب اکتبر به یکی از نیروهای مخالف بلوشیک‌ها تبدیل شدند. با این مقدمه در ادامه به بررسی روس‌های سفید و ارتباط آن‌ها با انگلیس پرداخته شده است.

انقلاب اکتبر 1921 و روس‌های سفید
روسیه در سال 1921 با تحولات جدیدی روبرو شد که روابط این کشور را با انگلیس تغییر داد. انقلاب 1921 انقلابی بود که طی آن بساط تزارها برچیده شد و بلشویک‌ها روی کارآمدند. بلشویک‌ها مشی سیاسی داشتند. ازاین انگلیس هراس زیادی از آن داشت. با اینکه بلشویک‌ها اعلام کردند که به دلیل پرداختن به امور داخلی خود، سیاست‌های استعماری روسیه را متوقف خواهند کرد؛ اما انگلیس همچنان از این کشور هراس داشت. ترس انگلیس ریشه در مسائل و دلایل زیادی داشت. یکی از این دلایل پیمان مودت 1921 بود. پیمان مودت میان بلشویک‌ها و ایران منعقد شد. 

به زعم دولتمردان انگلیسی، پیمان مودت 1921 ایران و شوروی به شدت بر ضد منافع انگلیس در ایران بود. این موضوع لزوم تجدیدنظر در سیاست‌های انگلیس در خاورمیانه و از جمله ایران را الزامی می‌کرد. از جمله آنکه با انقلاب اکتبر 1921 سیاست سنتی انگلیس در ایران که ضعیف و غیرمتمرکز بودن حکومت و تماس با رؤسای ایلات و عشایر بود، دیگر کارآیی نداشت و بایستی دچار تغییر اساسی می‌شد. لذا آنها با بهره گیری از ابزار کارساز تبلیغات، کمونیسم هراسی یا تبلیغ خطر بلشویسم را برای پیشبرد اهداف خود در پیش گرفتند. 

در کنار کمونیسم هراسی، انگلیس حمایت از روس‌های سفید را نیز در دستور کار خود قرار داد. انگلیس این کار را از طریق نیروهای خود که در ایران اقامت داشتند انجام می‌داد. در این رابطه در برخی از منابع آمده است: «با اینکه سیاست روس‌های تزاری بعد از انقلاب در ایران برچیده شده بود، اما پرچم آنها هنوز بر سر در برخی مؤسسات آنها باقی بود. انگلیسی‌های مقیم ایران هم از این گروه حمایت می‌کردند و حتی در برخی موارد به اینان که روس‌های سفید نامیده می‌شدند حقوق هم می‌دادند و مقاصد سیاسی خویش را تعقیب می‌نمودد.»  

 روس‌های سفید درواقع گروه‌های نظامی هوادار تزارها بودند که  با بلشویک‌ها مبارزه می‌کردند. فرماندهی روس‌های سفید با ژنرال دنیکین بود، نیروی همراه او بزرگترین قوه ضدبلشویک به شمار می‌آمد و امیدواری متفقین این بود که نیروهای تحت امر او بتوانند دولت جدیدالتأسیس شوروی را ساقط سازند. این نیرو بعد از وقوع انقلاب، جنوب روسیه را جولانگاه عملیات خود ساخته و کشتی‌های جنگی آن در بحرخزر از اهمیت زیادی برخوردار بود. 
انگلیس علاوه بر کمک مستقیم به روس‌های سفید از نیروهای قزاق حاضر در ایران نیز حمایت می‌کرد. حمایت از قزاق‌ها نیز در راستای حمایت از روس‌های سفید بود. به عبارتی در این زمان که ارتباط و کمک مالی روسیه به نیروی قزاق ایرانی قطع شده و افسران روسی این تیپ، بدون هرگونه پشتیبانی مالی و لجستیکی در وضع فلاکت بار خود رها شده بودند، دولت انگلستان از این فرصت استفاده کرد و با کمک مالی ماهانه 50 هزار پوند به این نیرو و برقرار کردن ارتباط دوستانه با روس‌های سفید و هیأت نمایندگی روسیه که خود را همچنان نماینده حکومت تزاری می‌دانستند تلاش نمود خلأ قدرت را پر کرده و شمال ایران را نیز به منطقه نفوذ خود اضافه کند. 

مواضع ایرانیان نسبت به روس‌های سفید
علاوه بر انگلیس، ایران نیز به دلیل تبلیغاتی که علیه کمونیست‌ها صورت گرفته بود از روس‌های سفید حمایت می‌کرد. با این حال گروهی از ایرانیان نیز تحت تاثیر اندیشه‌های ضداستعماری بلشویسم قرار گرفته و از آن‌ها حمایت می‌کردند. بر این اساس هواداران ایرانی بلشویک‌ها در جریان جنگ‌های داخلی 1918- 1921 در کنار همقطاران روسی خود به نبرد با روس‌های سفید و ضد انقلابیون داخلی و خارجی پرداختند.  

حتی گفته شده است برخی از ایرانیان بعد از حضور روس‌های سفید در شمال ایران با بلشویک‌ها همکاری کردند و برای سرنگون کردن آن‌ها دست به همکاری زدند. در برخی از منابع است سال‌های بعد از جنگ مخصوصاً در سال 1920 بر سر حضور روس‌های سفید در ایران تعدادی از ناوگان روسی به طرف دریای خزر و سواحل ایران حرکت کردند و با مردم همکاری نمودند. در این موقع بود که روس‌ها نماینده جدیدی به نام تئودور روتشتین به ایران فرستادند و این دیپلمات برای مدت‌ها مسؤول تبلیغات روس‌ها در ایران شد. جالب اینجاست که روتشتین قبل از مأموریت دیپلماسی خود یکی از نویسندگان روزنامه‌های «منچستر گاردین» چاپ انگلستان بود. 

سرانجام روس‌های سفید
سرانجام روس‌های سفید مشخص است. روس‌های سفید در برابر بلشویک‌ها شکست خوردند و انقلاب اکتبر پیروزی خود را نهایی کرد. قشون دنیکین با همه حمایت‌های مادی و معنوی که از متفقین دریافت داشت، در برابر قوای سرخ شکست خورد، کشتی‌های خود را یا از دست داد و یا اینکه از بنادر دیگر بحرخزر فرار کرد و به آب‌های ایران در انزلی پناه آورد.  در این شرایط انگلیس که در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بود به سیاست جدیدی متوسل شد. این کشور این بار به جای حمایت از روس‌های سفید که دیگر عملا از بین رفته بودند، با پررنگ کردن خطر بلشویسم، بر ضرورت حکومت متمرکز تاکید کرد. نتیجه اتخاذ این دیدگاه روی آوردن رضاخان و حمایت از حکومت او بود که با کودتای 1299 رقم خورد و منجربه شکل‌گیری حکومت پهلوی شد. 
 

سخن نهایی
روابط انگلیس و روسیه از زمان استقرار در ایران تا انقلاب اکتبر 1921 با تعییر و تحولات گسترده‌ای مواجه شد. این سیاست در ابتدا با رقابت و روابط خصمانه شروع شد و به تدریج به همکاری و روابط دوستانه تغییر کرد. جالب آنکه انگلیس در زمان تزارها بارها به مخالفت با تزارها پرداخت؛ اما بعد از قرارداد 1907 روابط خود با تزارها را بهبود بخشید. با این حال این رابطه با تغییر حکومت روسیه متزلزل شد و انگلستانی که در دوره‌ای از روابط خود با روسیه به دنبال سرنگونی تزارها بود، با انقلاب اکتبر از حامیان تزارها حمایت می‌کرد. این موضوع متاثر از منافع انگلیس در خاورمیانه از جمله ایران بود و باعث شد تا انگلیس بخشی از سیاست‌های خود در ایران را تغییر دهد. 



 1 - ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، دبیرخانه دائمی همایش‌ها، 1391، ص 173
 2 - حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1385، ص  624
 3- همان، ص  624
4  - ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانی‌ها، مقالات و میزگرد، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1387، صص 642
5  - حسن فراهانی، روز شمار تاريخ معاصر ايران، جلد 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، ۱۳۸۵، ص 604
6  - حمید مولانا، سير ارتباطات اجتماعی در ايران، تهران، نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور، موسسه انتشارات كتاب نشر: بنياد علمي فرهنگي مولانا، ۱۳۹۱، ص  144
7 - آبادیان، همان، ص 624
 
https://www.cafetarikh.com/news/49290/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما