شاه مينباشيان یکی از فرماندهان نیروی زمینی را به دلیل آنکه خواستار حقوقی مناسب با اشرف بودند، اخراج کرده بود.
فساد سیاسی، مالی و اخلاقی اطرافیان شاه به قدری زیاد بود که بسیاری از نهادها و گروههای سیاسی و نظامی نیز خود را در ارتکاب انواع فسادها مجاز میدانستند. اما شاه بدون توجه به این موضوع نه تنها با فساد اطرافیان خود برخورد نمیکرد، بلکه انتقادکنندگان را مورد تنبیه و شماتت قرار میداد.
«عرض كردم، ديشب در باشگاه افسران، مينباشيان فرمانده بر كنار شده نيروي زميني، از من وقت خواست كه امروز مرا ببيند. فرمودند، مانع ندارد. عرض كردم، ممكن است بپرسم تقصيرش چه بود؟ فرمودند، مردكه احمق به وزير دارايي كه مأمور كرده بودم حقوق سيويلها و افسران را مقايسه بكند، گفته است در اين مورد كه ارتش به كارمندان خود خرج سفر ميدهد و آنها را براي معالجه به خارج ميفرستد، زياد حساب بكنند، زيرا اين مبالغ چيزي نيست؛ افسران كه مثل والاحضرت اشرف خرج نميكنند! به اين مردكه بگو، تو ديگر چه ميگويي كه دويست هزار تومان باخت قمارت را من از جيب خودم دادهام...»
منبع: اسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه، زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج 2، تهران، انتشارات مازیار- معین، 1371، ص 395