دیدگاههای رهبران انقلاب در بسیاری از موارد بسیار نزدیک به هم است. دلیل این موضوع آن است که ماهیت قیام 15 خرداد کاملا مشخص بود و کسانی که در آن شرکت کرده بودند میدانستند که به دنبال چه چیزی هستند و چه میخواهند.
قیام 15 خرداد قیامی بزرگ در تاریخ معاصر ایران است که از بسیاری جهات توانست مسیر انقلاب ایران را مشخص کند و حتی نقطه سرآغاز آن تلقی گردد. این قیام در همان دوره توانست نظر بسیاری از افراد، گروهها و مطبوعات و رسانههای خارجی را به خود جلب کند. قیام 15 خرداد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مورد توجه شخصیاتهای سیاسی بزرگ ایران و جهان از جمله رهبران انقلاب ایران یعنی آیتالله خامنهای و آیتالله خمینی نیز بود. این دو رهبر بزرگ، دیدگاه خاصی نسبت به انقلاب ایران داشتند که به برخی از این دیدگاهها در مطالب زیر پرداخته شده است.
جایگاه رهبران انقلاب در قیام 15 خرداد
آیتالله خامنهای و امام خمینی هر دو از تاثیرگذاران قیام 15 خرداد بودند. هر چند نقش آنها در این قیام متفاوت از هم بود. امام خمینی درواقع رهبر اصلی اعتراضات مردم در سال 1340- 1342 بود. در نهایت رهبری ایشان منجربه شکلگیری اعتراضات سیاسی شد. این اعتراضات که با سخنرانی ایشان در روز 13 خرداد 1342 آغاز شد و دستگیری ایشان را به دنبال داشت؛ قیام 15 خرداد 1342 را رقم زد. آیتالله خامنهای اما چند روز قبل از قیام 15 خرداد یعنی 12 خرداد 1342 به دلیل سخنرانی علیه حکومت شاه و اسرائیل توسط شهربانی بیرجند دستگیر شده بودند. با این حال آنچه که اهمیت دارد این است که مواضع و دیدگاههای این دو رهبر در بسیاری از جهات به یکدیگر نزدیک است.
مواضع و دیدگاههای امام خمینی درباره قیام 15 خرداد
به طور کلی امام بعد از قیام 15 خرداد برخورد حکومت در مقابل معترضین را به شدت محکوم میکند. ایشان از مشاهده عواقب پس از قیام، از جمله رنج کودکان و خانوادههایی که برخی از عزیزان خود را در قیام از دست دادند، ابراز ناراحتی میکند و در بسیاری از سخنرانیهای خود با اندوه و تاسف فراوان به آن اشاره میکنند.
امام همچنین در سخنرانیهای خود، تأثیر سیاسی قیام را به اشکال مختلف برجسته میکند و تأکید می کند که حوادث قیام 15 خرداد منجر به جدایی حکومت و مردم از یکدیگر شد و بر سرنوشت رژیم حاکم مهر زد. اما در کنار عواقب و نتایج قیام، اما تاکید خاصی نیز بر لزوم یادآوری و حفظ اهمیت قیام دارند. ایشان بارها بیان میکند که اقدامات دولت بدتر از اقدامات علیه ملت بیگانه بود. علاوه بر این، امام این قیام را قیامی مذهبی میبیند که شامل تلاش مسلمانان برای اعاده اسلام و احکام اسلامی بود و باعث شرکت روحانیون منفعل در مبارزات سیاسی شد. ایشان قیام 15 خرداد را تجلی وحدت ملی معرفی کرده و معتقد بودند در این قیام افراد مختلف از طیفهای مختلف علیه حکومت متحد شدند. برخی از سخنرانیهای مهم امام که حاوی نکات فوقالذکر است عبارتند از:
«با فرا رسیدن پانزده خرداد خاطره غمانگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید میشود»[1]
15 خرداد از اعمال یک قشون، با ملت بیگانه بدتر بود. آنها بچهها را نمیکشتند. زنها را نمیکشتند. امروز جشن معنی ندارد.[2] «پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت.»[3]
دیدگاههای آیتالله خامنهای پیرامون قیام 15 خرداد
آیتالله خامنهای نیز تاکنون و طی سخنرانیهای مختلف به ابعاد مختلف این قیام پرداخته است. یکی از نکات مهمی که ایشان در قیام 15 خرداد به آن اشاره داشتهاند، بعد ملی و به عبارتی وحدت مردمی در قیام است. در یکی از سخنرانیهای ایشان آمده است: «۱۵ خرداد یک قیام مردمی بود. علت این قیام هم این بود که در روز عاشورای آن سال که مصادف با سیزدهم خرداد میشد، امام امت حقایق افشا نشده تا آن روز را با مردم بیواسطه در میان گذاشتند.»[4] البته بعد مردمی بودن این قیام از نظر آیتالله به معنای مشارکت تمام احزاب و گروههایسیاسی در آن نبود؛ به گفته ایشان وقتي ميگوييم مردم بودهاند، معنايش اين است كه هيچ يك از احزاب و گروهها و دستهجات سياسي و سردمداران سياسي و مدعيان مبارزه و مقاومت در اين حركت مردمي كوچكترين نقشي نداشتند.[5]
مخالفت مردم با ارتباط حکومت شاه با اسرائیل از دیگر مواردی است که آیتالله خامنهای به آن پرداختهاند و معتقدند که ارتباط حکومت با اسرائیل غاصب، موضوعی نبود که مردم به راحتی با آن کنار بیاید. بنابراین زمانی که این موضوع از سوی امام و در سخنرانی عاشورای آن سال مطرح شد، مردم سکوت را جایز نداشتند. با این حال به زعم آیتالله خامنهای این موضوع چیزی نبود که رژیم بتواند آن را تحمل کند. بنابراین با خشونت هر چه تمام به مقابله با این قیام پرداخت:
آن روز برای خیلیها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد آن هم در ایران؟ حساسیت دستگاه در مقابل این مطالب به قدری بود که شب بعد از این سخنرانی، یعنی شب نیمهی خرداد که مصادف با دوازدهم محرم بود، امام را دزدانه، نیمهشب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند.[6]
موضوع فعال شدن روحانیون و به عبارتی از بین رفتن رخوت و انفعال سیاسی که پیش از آن در میان روحانیت حاکم بود از دیگر موضوعاتی است که آیتالله خامنهای نیز مانند امام خمینی بر آن تاکید داشتهاند. ایشان در این رابطه در یکی از سخنرانیهای خود آورده است: روحانيوني كه تا قبل از مبارزات 41، اصلاً به فكر مبارزه نبودند و بعد از آن هم مبارزاتشان جنبه شعاري و منبري و سخنراني داشت، به فكر تشكّل افتادند. اولين تشكيلات انقلابي يك عده روحاني، بعد از پانزده خرداد تشكيل شد كه اساس آن يازده نفر بود كه جز و آن يازده نفر (آقايان) منتظري، رباني شيرازي، بنده، هاشمي، مصباح، آقاي قدوسي، آذري، قمي و اميني نجف آبادي بود.[7]
سخن نهایی
همانطور که مشاهده کردید دیدگاههای رهبران انقلاب در بسیاری از موارد بسیار نزدیک به هم است. دلیل این موضوع آن است که ماهیت قیام 15 خرداد کاملا مشخص بود و کسانی که در آن شرکت کرده بودند میدانستند که به دنبال چه چیزی هستند و چه میخواهند. از این رو دیدگاههایی که در رابطه با این قیام مطرح شده است نه تنها در بیانات رهبران انقلاب بلکه در دیدگاههای بسیاری از تحلیلگران انقلاب اسلامی نیز ناظر بر همین موارد است.