مجموعه تحولاتی که بعد از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ رخ میدهد، بنیان تفکر جدیدی که بر نفی سلطنت و گزینش یک نظام جایگزین مبتنی بود، گذاشته میشود.
قیام 15 خرداد 1342 قیامی بزرگ به رهبری امام خمینی در دهه 1340 بود که تاثیرات زیادی را از منظر سیاسی بر روابط گروههای مذهبی با حکومت برجا گذاشت. این قیام وضعیت مخالفان سیاسی به خصوص گروههای مذهبی با حکومت را نیز مشخص کرد:
«مجموعه تحولاتی که بعد از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ رخ میدهد، بنیان تفکر جدیدی که بر نفی سلطنت و گزینش یک نظام جایگزین مبتنی بود، گذاشته میشود. در اواخر دهه ۴۰ امام خمینی در حالی که در نجف در تبعید به سر میبرد، در درسهای خود مباحث گذشته را با عنوان حکومت اسلامی ادامه داد. پس از طرح و انتشار نظریات امام خمینی دیگر کمتر کسی در رهیافت ایشان در تغییر نظام سیاسی و جایگزین کردن یک سیستم اجتماعی، سیاسی بر مبنای شریعت اسلام از خود تردید نشان میداد. همین امر سبب شکل گیری رفتار سیاسی روحانیت و سایر نیروهای مذهبی در مرحله دیگری از فعالیتهای سیاسی بود. از این پس اندیشهوران مذهبی هر کدام به بازسازی و نوسازی بخشی از این ساختمان فکر دینی پرداختند مهدی بازرگان به دنبال سازگاری دین و علم علامه طباطبایی در تفسیر قرآن مطهری در حوزه فلسفه، علی شریعتی متفکر اجتماعی و افرادی مانند بهشتی، خامنهای، هاشمی رفسنجانی و ده ها فرد دیگر پایههای سیاسی نهضت را تحکیم بخشیدند و به تخریب ساختار کهنه نظام شاهنشاهی سمت گماردند..»
منبع: علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، دفتر نشر و پخش معارف، 1379، صص 291- 292