صحبت از محمدرضا شاه جزء خط قرمزهای حکومت پهلوی بود. این حساسیت به حدی شدید بود که اگر فردی درباره شاه صحبت میکرد با تهدید شدید ساواک مواجه میشد.
صحبت از محمدرضا شاه جزء خط قرمزهای حکومت پهلوی بود. این حساسیت به حدی شدید بود که اگر فردی درباره شاه صحبت میکرد با تهدید شدید ساواک مواجه میشد. نمونهای از این برخورد را میتوان در برخورد ساواک با آیتالله امامی کاشانی مشاهده کرد:
«شيخ محمد به گذشته برگشت. مدتي بود كه ساواك زياد سراغ او مي آمد. جلسات مختلفي با دانشجويان و طلبهها برگزار مي كرد و از ستم طاغوت مي گفت، طوري كه ساواك چند بار او را بازداشت كرد. پس از آن تصميم گرفت كارش را مخفيانه ادامه دهد. آخرين باري را كه ساواك او را تهديد كرد، به ياد آورد. سال 56 بود. شنيده بود كه آقاي مهدوي كني از سوي ساواك به جاي دوردستي تبعيد شده است. در خانه مشغول مطالعه بود كه زنگ تلفن به صدا درآمد. گوشي را برداشت. صداي نخراشيدهاي به گوشش خورد: «حاج آقا، ديگر داريد زياده روي ميكنيد. اگر يك بار ديگر چنين جلساتي را تشكيل بدهيد و جوانان را عليه اعلي حضرت بشورانيد، ديگر از بازداشت موقت خبري نيست و به بدترين نقطه آب و هوايي تبعيد مي شويد. هميشه از اين تهديدها بود، اما او از پا نمي نشست. سعي كرد آرام و مخفيانه به مبارزاتش ادامه بدهد.»
منبع: علی باباجانی، حیات نیکان، آیتالله محمد امامی کاشانی، قم، صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهشهاي اسلامي، 1391، صص 36- 37