اکثر افرادی که دارای مناصب دولتی بودند اگر چه آلت دست انگلیسها نبودند اما از دوستداران انگلیس بودند
از اواسط دهه 1320 موضوع ملی شدن نفت به صورت کاملا جدی از سوی برخی از افراد ملیگرا و مذهبی مطرح شد. در این شرایط برخی از سیاستمداران از جمله نمایندگان مجلس نیز از موضوع ملی شدن جنبش نفت حمایت کردند. با این حال مواضع اکثریت نمایندگان در این رابطه مشترک نبود:
«در سال ۱۹۴۹ دفتر دکتر بقایی به صورت یک مکان پرجنب و جوش درآمده بود. ملی شدن نفت به یک مسئله حاد بدل شده و خود وی برای کسب کرسی مجلس در حال مبارزات انتخاباتی بود. مردم میخواستند تمام درآمد حاصل از فروش نفت به جای سرازیر شدن به جیب انگلیسها که تقریباً طلای سیاه ایران را به رایگان به یغما میبردند و افرادی را که سایر ذخایر کشور را به تاراج میبردند بر سرکار میآوردند به مردم ایران برسد. اکثر افرادی که دارای مناصب دولتی بودند اگر چه آلت دست انگلیسها نبودند اما از دوستداران انگلیس بودند. پارتی بازی به قدری رایج بود که ایرانیها دولت خود را «هزار فامیل» مینامیدند. بدین سان هنگامی که دکتر بقایی ملی کردن نفت را در برنامه مبارزات انتخاباتی خود قرار داد مردم به حمایت از او برخاستند. با این همه به دستور پلیس پوشیدن لباسهای منقش به شعار «صنایع نفت ملی باید گردد ممنوع شد اما هزاران نفر از مردم کرمان پنهانی این لباسها را میپوشیدند و یا آرم دارای شعار فوق را در جیب خود داشتند.»
منبع: منصور رفیع زاده، خاطرات منصور رفیع زاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا، تهران، اهل قلم، 1376، ص 77