۱
plusresetminus
پس از فتح تهران، فاتحان در ميدان بهارستان گرد آمدند. اين گردهم‏آيى، كه مجلس عالى ناميده شد، گروهى را براى رسيدگى به امور تعيين كرد. مهم‏ترين كارگردانان صحنة جديد در ميان همين گروه بودند كه به نام‏هاى كميسيون فوق‏العاده و هيئت مديرة موقت به كار پرداختند..
مروری بر عملکرد مجلس اول شورای ملی در عصر مشروطیت

مشروطيت، از جملة حوادث مهمّ تاريخ ماست كه، با تأثير عميق و ماندگارش در سياست و فرهنگ اين سرزمين، نقطة عطفى در تاريخ كشورمان به شمار مى‏رود و از همين‏رو، پيوسته حجم عظيمى از پژوهشها و تحقيقات تاريخى را به خود اختصاص داده است. گذشت زمان نيز، نه تنها از اهميت بحث در بارة اين رويداد مهمّ تاريخى نكاسته، بلكه بر آن افزوده است، و امروزه بسيارى از صاحب‏نظران، بررسى مشروطيت و كاوش در ريشه‏ها و پيامدهاى آن را، براى آشنايىِ نسل حاضر با پيشينة فرهنگ و سياست كشور خويش، و عبرت‏گيرى از آن در جهت بهبود وضعيت كنونى خود، امرى حياتى مى‏شمرند.
جريان مشروطه، چونان هر حادثه و رويدادِ تأثيرگذار در تاريخ، به لحاظ فكرى و عملى، «ريشه‏ها» و پيش‏زمينه‏هايى دارد و «پيامدها» و تَبَعاتى. دربارة ريشه‏ها و مبانىِ نظرى و سياسى مشروطيت، تا كنون سخنان زيادى گفته شده و تقريباً ريشه‏هاى فكرى و تاريخىِ اين جريان (از مبارزات مردم ايران به رهبرى علما با قراردادهاى استعمارى رويتر و رژى و... در زمان ناصرالدينشاه و فرزند وى گرفته، تا رسالات انتقادى سيد جمال‏الدين اسدآبادى و ملكم‏خان، و مقالاتِ روزنامه‏هاى كلكته و مصر و قفقاز، و تكاپوىِ انجمنهاىِ سرّىِ ماسونى و شبه ماسونى و...) كمابيش روشن و مشخّص شده است ــ هرچند دفتر بحث در اين زمينه، هنوز صفحات سفيدِ بسيارى دارد. ولى در بارة آثار و پيامدهاىِ (مثبت و منفىِ) مشروطه در كشورمان، تا كنون كاوش و تحقيقِ لازم صورت نگرفته و احياناً تنها به بيان پاره‏اى كلّيات، اكتفا شده است. و اين در حالى است كه، ما ــ به لحاظ تاريخى ــ بلافاصله پس از جريانِ پرنشيب و فراز مشروطه، وقايع مهم و اثرگذارى چون كودتاى سوم اسفند (1299 شمسى) و در پى آن تأسيس ديكتاتورى پهلوى (1304 شمسى) را داريم، و علاوه بر اين، تعداد قابل ملاحظه‏اى از سران و فعّالان جنبش مشروطه نيز، در ماجراى كودتا و حوادثِ متعاقبِ آن، حضور و نقش مؤثّر دارند.
عملکرد مجلس اول شورای ملی در عصر مشروطیت
پس از فتح تهران، فاتحان در ميدان بهارستان گرد آمدند. اين گردهم‏آيى، كه مجلس عالى ناميده شد، گروهى را براى رسيدگى به امور تعيين كرد. مهم‏ترين كارگردانان صحنة جديد در ميان همين گروه بودند كه به نام‏هاى كميسيون فوق‏العاده و هيئت مديرة موقت به كار پرداختند. مؤثرترين افرادى كه مديريت وضعيت جديد را به عهده داشتند عبارت بودند از: محمدولى‏خان تنكابنى (سپهدار)، حاج‏على‏قلى‏خان بختيارى (سردار اسعد)، سيدحسن تقى‏زاده، ابراهيم حكيمى (حكيم‏الملك)، صادق صادق (مستشارالدوله)، عبدالحسين‏خان سردار محيى (معزالسلطان)، حسينقلى‏خان نواب، مرتضى‏قلى‏خان صنيع‏الدوله (نخستين رئيس مجلس اول)، ميرزامحمدعلى‏خان تربيت، ميرزاحسن‏خان وثوق‏الدوله (بعدها عاقد قرارداد1919)، حاج‏سيدنصرالله تقوى و سليمان خان ميكده. با توجه به پيشينه‏شان، همة اين افراد از مشروطه‏خواهان‏اند، به جز سپهدار و سردار هم كه به تازگى به مشروطيت پيوسته بودند و در مقام رهبرى مشروطة جديد قرار گرفته بودند.1
 نخستين اقدام رهبران جديد، عزل محمدعلى‏شاه و نصب احمدشاه به جاى او و تعيين عليرضاخان عضدالملك به عنوان نايب‏السلطنه بود. رياست نظمية تهران هم به يپرم‏خان ارمنى سپرده شد. آنان پس از آن، دولت جديد مشروطه را برگزيدند. در اين دولت، سپهدار، وزير جنگ؛ سردار اسعد، وزير داخله؛ ناصرالملك، وزير خارجه؛ ميرزا حسن مستوفى‏الممالك، وزير ماليه؛ عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، وزير عدليه؛صنيع‏الدوله، وزير علوم و فتح‏الله‏خان سردار منصور، وزير پست و تلگراف بودند. اين كابينه، ابتدا بدون رئيس بود ولى پس از مدتى سپهدار رئيس‏الوزرا شد.2
     اقدام بعدى آنان، از ميان برداشتن كسانى بود كه از نظر آنان با مشروطه دشمنى داشتند. افرادى را به عنوان اعضاى دادگاه براى رسيدگى و تعيين تكليف دشمنان مشروطه تعيين كردند. دانستن نام اعضاى دادگاه و شناختن ماهيت آنها نيز مفيد به نظر مى‏رسد. شيخ ابراهيم زنجانى ( به عنوان دادستان)، جعفرقلى‏خان سرداراسعد (فرزند على‏قلى‏خان سردار اسعد)، نصرالله‏خان خلعتبرى اعتلاءالملك (از بستگان سپهدار)، ميرزاعلى‏خان مجاهد (برادر ميرزامحمدعلى تربيت)، عبدالحسين‏خان شيبانى وحيدالملك، عبدالحميدخان يمين‏نظام (سردار مقتدركاشى)، سيد محمد معروف به امام‏زاده (برادر حاجى ميرزا ابوالقاسم امام جمعة تهران)، احمدعلى‏خان مجاهد (از برادران ميرزا كريم‏خان رشتى و عبدالحسين‏خان سردار محيى) و ميرزا محمد ( مدير روزنامة نجات)، اعضاى اين دادگاه بودند. اينان چند نفر را اعدام كردند كه داراى اهميت چندانى نبودند، يعنى نمى‏توانستند در مشروطة جديد اخلالى به وجود بياورند. مفاخرالملك، صنيع‏حضرت، آجودانباشى و ميرهاشم دوچى از اينگونه‏اند. يكى ديگر از اعدام‏شدگان مرحوم حاج شيخ فضل‏الله نورى بود كه از اهميت بسيارى برخوردار بود. اصولاً مشروطه‏خواهان سكولار دو قدرت را مانع اهداف خود مى‏ديدند، يكى محمدعلى‏شاه و دربار، و ديگرى شيخ فضل‏الله نورى. از ديدگاه بسيارى از مشروطه‏خواهان، توان شيخ براى رويارويى با مشروطة مورد نظر آنان، از توان دربار بيشتر بود. 3
بنابراين، حذف شيخ يك هدف مهم بازيگران جديد بود. دادگاه ياد شده در 9 مرداد 1288، يعنى نزديك به 15 روز بعد از فتح تهران، ايشان را محاكمه و محكوم به اعدام كرد. تحليل جريان محاكمه و اعدام او نيز خارج از اين بحث است و در اين مقال نمى‏گنجد. همين اندازه كه او پيشنهاد حمايت سفارت روس و حتى سفارت دولت اسلامى عثمانى را نپذيرفت و چون به مواضع خود ايمان داشت، به گفتة كسروى: «چون به پاى دار رسيد خود را نباخت و رشتة خويشتن‏دارى را از دست نداد و به خونسردى با مردم سخنانى گفت.»4
    آنچه مهم است، اين است كه در دورة مجلس اول، همة كمبودها، بحرانها و آشوبها، نابسامانيها در اجراى قوانين و ادارة امور و .... به حساب دسيسه‏هاى دربار و فعاليتهاى شيخ گذاشته مى‏شد. به بيان ديگر، انقلابيون در قالب ادعاى بالا، بر همة ضعف مديريتها و ناكارآمديهاى خود سرپوش مى‏گذاشتند. اما در اين مرحله، با عزل محمدعلى‏شاه و اعدام شيخ، همة بهانه‏ها بريده شد. در وضعيت جديد، احمدشاه افزون بر دارا بودن طبعى آرام و دمكرات‏منش، طفل نابالغى بود كه امكان هيچ‏گونه تأثيرگذارى بر تصميم‏گيرى‏هاى انقلابيون را نداشت، چه رسد به مخالفت با آنان. عضدالملك نايب‏السلطنه هم به صلاح‏انديشى و صلح‏جويى شهره بود. شيخ اعدام شده بود و روحانيون مخالف مشروطة سكولار هم اعدام و تبعيد و منزوى شده بودند. آيت‏الله سيدمحمد طباطبايى و آيت‏الله سيدعبدالله بهبهانى از تبعيد بازگشتند و حمايت علماى نجف نيز همچنان برقرار بود.5 آخوند خراسانى در تلگرافى به حاكمان جديد، ضمن اعلام پشتيبانى از نهضت، براى سامان‏يابى و پيشرفت امور رهنمودهايى به آنان ارائه داد. در تلگراف ايشان چنين آمده بود:
بسم‏ اللّه الرحمن الرحيم ــ مجلس محترم عالى و هيئت معظمه وزراء عظام دامت تأييداتهم ـ هرچند بديهى است تخليص دولت و مملكت از اين مهالك فعليه با اين حالت حاليه و كثرت مخارج و بى‏پولى دولت موقوف به كمك و اعانت عموم ملت است و البته غيرت دينيه و حميت وطنى و همت اهل ايران هم از ساير [ملل] غيرتمند عالم كه در مقام حفظ وطن چه اموال بذل نموده و مى‏نمايند كمتر نخواهد بود، ليكن بشرط آنكه ابواب حيف و ميل و مداخله و اجبار كميته‏هاى سريه و ستاريه و غيرها و ساير چپاول‏چيان مملكت كه خود را مجاهد ملى قلم داد و ملت فلك‏زده را از همه چيز بيزار كردند مسدود كرده و زمام جمع و حفظ و صرف در مصارف لازمه مملكت در هر يك از بلاد بكف كفايت معتمدين ملت كه امانت و ديانتشان معلوم است موكول باشد و مثل دورة سابق كه معلوم نشد وجهى كه بعنوان اعانه و بانك ملى جمع و كجا رفت نباشد، معلوم است با اجتماع شرايط معروضه اول افراد ملت در دارائى از دادن اقلاً يك تومان و عليهذا لقياس در راه حفظ وطن مضايقه نخواهند داشت و جهاد فى سبيل‏اللّه خواهند دانست و اين خادمان شريعت مطهره هم آنچه تكليف دينيه و وطنيه مقتضى است عموماً اعلام خواهيم نمود انشاءاللّه تعالى و بايد القاى اين اعمال در طهران بامضاى علماء و امرا و شاهزادگان و وجوه تجار معين و در ساير بلاد هم انجمنهاى ايالتى و ولايتى بامضاء عموم علماء و اعيان تعيين و بداعيان هم اطلاع بدهيد. انشاءاللّه تعالى
من الاحقر الجانى محمدكاظم الخراسانى6
 
پی نوشتها:
1. منصوره اتحاديه. مجلس و انتخابات از مشروطه تا پايان قاجاريه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1375. صص 120-119.
2. همان، 130
3. يرواند آبراهاميان. ايران بين دو انقلاب. ترجمه احمد گل‏محمدى و محمدابراهيم فتاخى ولى‏لايى. تهران، نشر نى، 1377. ص 132.  
4. احمد كسروى. تاريخ هيجده سالة آذربايجان. تهران، اميركبير، 1356. ص 67.
5. جان فوران. مقاومت شكننده، تاريخ تحولات اجتماعى ايران از صفويه تا سالهاى پيش از انقلاب اسلامى. ترجمه احمد تدين. تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1377. ص 282.
6. روزنامة حبل‏المتين، كلكته، سال 17، شماره 21، 15 ذيقعده 1327، ص 7.
 
 
https://www.cafetarikh.com/news/49773/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما