اگرچه رضاخان در آغاز سعی داشت با محدود نمودن فعالیت تیمورتاش به امور حزبی، آن را همچنان در راستای منافع رژیم خود سازماندهی نماید، اما به دلیل تعلق خاطر گردانندگان حزب به وزیر دربار شاه همواره از این هراس داشت که مبادا احزاب به پایگاه قدرت تیمورتاش و عمال تهدید کننده سلطنت تبدیل شود، لذا تصمیم به انحلال آن گرفت.
جامعه ایران در زمانه استبداد حکومت های سلسله ای همیشه آنچنان در خفقان بود که با باز شدن گستره فعالیت سیاسی هم چیز شکلی غیرعادی به خود می گرفت. به عبارتی دیگر حضور مردم شکلی نامعقول می یافت و تعداد احزاب، روزنامه ها و .... غیرمتعارف می شد. روایت زیر از دوره انتخابات مجلس پنجم به خوبی بیانگر این مسئله است. آزادی ای که پس از آن توسط رضاشاه کور شد . . ...
رژیم از طریق این احزاب وابسته قصد تطهیر خود را با استفاده از پدیده خوشنام دمکراتیک غربی یعنی تحزب داشت و به این وسیله افزایش وفاداری بیشتر مردم و به ویژه کارکنان دولتی و سرکوب احزاب واقعی را داشت و تصمیم گرفته بود از خود چهره هایی به ظاهر دمکراتیکی برای جهانیان به نمایش بگذارد.
رژیم شاه از طریق این احزاب وابسته قصد تطهیر خود را با استفاده از پدیده خوشنام دمکراتیک غربی یعنی تحزب داشت و به این وسیله افزایش وفاداری بیشتر مردم و به ویژه کارکنان دولتی و سرکوب احزاب واقعی را داشت و تصمیم گرفته بود از خود چهره هایی به ظاهر دمکراتیکی برای جهانیان به نمایش بگذارد. در گزارشهای محرمانه ساواک به این مساله مهم اشاره شده که کارگردانان ...
واقعیت این است که در جریان انقلاب اسلامی، از منظر کیفیت و کمیت مبارزین هیچ گروهی به اندازه جریان های مذهبی نبودند. باقی گروه ها همچون جریان های ملی گرا و یا چپی در میان طیف خاصی و محدودی از جامعه طرفدار داشتند.
به گواه تاریخ بعد از کودتای 28 مرداد 1332 محمدرضا پهلوی چکمه های استبدادی رضاخان را پوشید و با بازیابی هویت دیکتاتوری رضاخان، سعی داشت در تمامی شئون و اداره امور جامعه دخالت مستقیم داشته باشد و از اینرو انتخابات مجلس در این برهه تبدیل به نوعی دموکراسی از مدل شاهنشاهی گشت ...
پس از اقدام شاه در انقلاب شاه و مردم، از آنجا که محبوبیت شاه آنچنانکه میبایست زیاد نشده بود، وی در قالبی جدید و بهشکل سازمانی و از بالا و به اسم تحزب (که ذاتاً ناشی از جامعهی مدنی است) تلاش نمود تا به افزایش مشروعیت خود بپردازد.