در محافل بالای شهر، مردم از پابر جا ماندن شاه و کاخ سلطنت حرف میزنند. شاه، اصلان افشار و چند تن از معتمدین دیگر باقی ماندهاند. خانواده شاه که او را منزوی کرده بود، رفتهاند. مشاورین دیرین او مردهاند یا در زنداناند...
مهمترین تکیه گاه شاه در حفظ قدرت، ارتش بود. چرا که بسیاری از دوستان و مشاوران فکری شاه او را تنها گذاشته و یا شاه خود آنها را به طرق مختلف و در راستای سیاست نمایشی آشتی ملی، زندانی کرده بود. با این حال ارتش نیز چندان قابل اعتماد نبود. هارنی در این باره مینویسد:
«یکشنبه، ۲۴ دسامبر (۳ دی، شب کریسمس)
در محافل بالای شهر، مردم از پابر جا ماندن شاه و کاخ سلطنت حرف میزنند. شاه، اصلان افشار و چند تن از معتمدین دیگر باقی ماندهاند. خانواده شاه که او را منزوی کرده بود، رفتهاند. مشاورین دیرین او مردهاند یا در زنداناند. به نظر میرسد که او منزوی و در محاصره است، در محاصرة خشم و نفرت مردمی که هر روز با ثبات و عزم بیشتری علیه او جبهه میگیرند. یکی از سیاستمداران پیر و بازنشسته مصدقی، دکتر صدیقی، در به دست آوردن اعتماد قم، آیتالله خمینی و در نهایت خود شاه - به عنوان رهبر جبهه ملی ناموفق مانده است. اکنون شاه انتخاب دیگری جز ارتش ندارد. گفته میشود که ازهاری هم در هم شکسته است و ارتش هم دارد از درون میپوسد.»
منبع: دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتابسرا، 1377، صص 188- 189