در مسیر جدا شدن پاکستان از هند، پخش کردن و دادوستد کردن هندو و مسلمان و جابجا کردن آنها از این دیار به آن دیار آشفتگیهای بس بزرگ به بار آورد که نزدیک به ۲۰۰ هزار تن قربانی آن شدند.
داستان استقلال بسیاری از مستعمرات از یوغ استعمارگران با جنایات و کشتارهای داخلی هزاران و گاه میلیونها انسان بیگناه همراه بوده است. نمونه این داستان پر درد را میتوان در زمان استقلال پاکستان از هند نیز مشاهده نمود که به دلیل احاطه انگلیس بر هند و اختلافاتی که این کشور میان مسلمانان و غیرمسلمانان هند برانگیخت در نهایت باعث جدایی پاکستان شد:
«جامعه مسلمانان هند نه ثروتی داشت نه سامان و نیروی سیاسی و نه مانند حزب کنگره در میان مسلمانان هند ریشه دوانیده و جا افتاده بود. پس آشکار بود که در هر آزمایشی برای برپاساختن نهادهای یک کشور مستقل با ناکامی روبه رو خواهد شد. از این رو محمدعلی جناح همه کوشش خود را تنها در این به کار برد که بر سر اندازههای خاک و مرز کشور نو با سیاستمردان هند بجنگد و سرسختی نشان دهد و از هر گفت و شنودی درباره کنترل آینده ارتش و مالیاتها سرباز زند. سپس پخش کردن و دادوستد کردن هندو و مسلمان و جابجا کردن آنها از این دیار به آن دیار آشفتگیهای بس بزرگ به بار آورد که نزدیک به ۲۰۰ هزار تن قربانی آن شدند. «لرد ماونت باتن» نایبالسلطنه انگلیسی هندوستان از لندن به هند آمد، در گفت و گوهای سران هندو و مسلمان حضور یافت و با قراردادن سررسیدها جامعه مسلمانان و حزب کنگره را برآن داشت که هریک دولت خود را شکل دهد، اداره سرزمین خویش را سامان دهد و چیزهای دیگر را در ماه ژوئن ۱۹۴۸ - خرداد و تیر ۱۳۲۷- هر دو کشور مستقل شدند و دو ماه پس از آن اختیارات نایبالسلطنه به هریک از آن دو وانهاده شد.»
منبع .مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، صص 67- 68