تشکیل حزب مردم توسط علم، در دورهای خاص صورت گرفت. این دوره مقارن با تحولات سیاسی در بعد خارجی و داخلی بود و سپردن ماموریت تشکیل حزب مردم به اسدالله علم بیارتباط با این تحولات نبود. در واقع شاه با اعتماد به علم و رویکرد او در جلب توجه مریکاییان، از او خواست تا عهدهدار ریاست حزب مردم شود.
علم در زمان تشکیل حزب مردم، تلاش زیادی کرد تا علاوه بر جلب توجه شاه، نظر عوامل خارجی از جمله آمریکا را نیز به خود جلب کند. جلب توجه آمریکائیها برای علم منافع زیادی را به دنبل داشت و میتوانست به تحقق اهداف سیاسی او کمک زیادی نماید
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، احزاب در کشور محدود به دو حزب شدند. ظاهرا این احزاب قرار بود به مانند سیستمهای دموکراتیک، نماینده مردم در جریانات سیاسی و تربیت سیاسی باشند، اما برخلاف این تصور، شاه از تاسیس این احزاب، اهداف دیگری را دنبال میکرد
حزب رستاخیز اقدامی در جهت ایجاد یک حکومت متمرکز بود. با این حال شاه برای آنکه وجهه سیاسی حکومت خود را حفظ کند، در استدلالهای متفاوت این اقدام را در راستای ضرورت سیاسی کشور معرفی میکرد. در بخشی از استدلالهای شاه در این رابطه آمده است
کودتای 28 مرداد 1332 باعث انحلال احزاب سیاسی شد. اما شاه برای آنکه ظاهر نمایشی دموکراسی را نشان دهد، اقدام به تاسیس دو حزب سیاسی کرد. مطابق با قوانین مقرر شد تمام احزاب حذف شوند و زیر نظر این دو حزب فعالیت کنند
تملق و چاپلوسی یکی از ویژگیهای بارز رجال عصر پهلوی بوده است. در اولین سند امروز میبینیم که «پروفسور عدل» دبیر کل حزب مردم در سال 1342 چگونه این ویژگی مذموم را از خود نشان داده است. سند زیر علاوه بر نشان دادن روحیهی آقای عدل، اختلافات و دستهبندیهای درون حزب مردم را نیز نشان داده است.
پس از آنکه شاه توانست در سالهای بعد از کودتای 28مرداد1332، نهادهای مشارکت قانونی و نیروها و سازمانهای اجتماعی غیر رسمی را به کلی نابود سازد و فعالیت آنها را ممنوع کند.
شاه برای آنکه تحزبگرایی در حکومت خود را ثابت نماید، با توسل به اقدامات دروغین و ظاهری همچون ایجاد شعبههای حزبی در شهرها و استانهای مختلف، وانمود میکرد که این احزاب طرفداران زیادی دارد و مورد استقبال مردم است. اگرچه واقعیت چیز دیگری بود و این احزاب جایگاهی در میان مردم نداشتند و به عدم مشروعیت حکومت دامن می زدند