با آغاز فعالیتهای استعماری پرتغال و اسپانیا و مشاهده سود سرشار ناشی از آن، دیگر کشورهای اروپایی نیز بتدریج پا در این عرصه گذاشتند تا از طریق استعمار سرزمینهای مختلف، بتوانند نیازهای مادی و صنعتی کشور خود را تأمین کنند. انگلیس از جمله این کشورها بود.
مقارن با حمله متفقین به کشور، ناامنی و هرج و مرج بر کشور حکمفرما شد. در کنار عدم امنیت و ضعف سیاسی رضاشاه، مردم فرصت یافتند تا به راحتی از سیاستهای رضاشاه نقد کنند و بدون واهمه درباره اقدامات او صحبت کنند.
انگلیس برای حل بحران نفتی خود با ایران مراحل مختلفی را طی کرد. این مراحل شامل پیشنهاداتی یکجانبه از سوی خود تا وساطت سازمانها و کشورهای غربی چون آمریکا را شامل میشد. وساطت آمریکا و دخالت این کشور به خصوص بعد از آنکه بیثمر بودن مذاکره و میانجیگری سازمانهای بینالمللی ثابت شد، بیشتر گردید.
در سالهای مقارن با 1299 شمسی، با چرخش محسوسی که در سیاست انگلستان صورت گرفت، اهتمام انگلیسیها متوجه تاسیس دولت مرکزی قوی در ایران شد و بـا رها کردن سیاست کهن که تشدید نظام خان خانی و ملوک الطـوایفی بـود، بـسیاری از دوستان گذشته مانند شیخ خزعل را به پای دوست جدید (رضاخان) قربانی کردند.