میان شکلگیری روشنفکران در کشورهای جهان سوم و استعمار رابطه نزدیکی وجود دارد. درواقع بیراهه نیست اگر گفته شود یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری روشنفکری غربیگرا، موضوع استعمار بوده است. این گروه با الهامگیری از فرهنگ غرب، از عوامل مزدبگیر استعکارگران بودند.
از برخی گروههای روشنفکری جوامع در حال توسعه به عنوان گروههای همسو با استعمارگرایان یاد میشوند. برخی از روشنفکران خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر نفوذ و فرهنگ غرب قرار گرفته و در دورهای که استعمارگرایان در کشور آنان حضور داشتند، تقلید از فرهنگ آنان و غرب را تنها الگوی پیشرفت معرفی میکردند.
شاه بیت تمامی جریانها و افراد جامعه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، دین زدایی از گفتمان سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بود. با توجه به هویت غربی این جریان، روشنفکران در تجزیه و تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی مرحله به مرحله در صدد حذف دین و رهبران دینی از نهضت شدند، در تحولات آغازین انقلاب مشروطه پس از مهاجرت کبری، مظفرالدین شاه با تشکیل مجلس شورای اسلامی ...
همزمان با شروع روند نوسازی در ایران، تلاشهای زیادی توسط روشنفکران و برخی سیاسیون جهت چاپ و راه اندازی مطبوعات و روزنامه های داخلی و خارجی صورت گرفت. در آن زمان اروپا به دلیل برخورداری از توسعه سیاسی محیط مساعدی برای چاپ روزنامه بود.
مورخان مشروطه خواه تلاش کرده اند تا فضایی را ترسیم کنند که گویی شیخ فضل الله در زمانه مشروطه، عالمی تنها بود که یار و یاوری نداشت. ماجرا دقیقا بر عکس است؛ روز به روز به طرفدران شیخ افزوده می شد و یکی از راه های ایستادگی و اعدام شیخ نیز ترس از نفوذ و قدرت او بود . . .
آخوندزاده ایرانی ای بود که در قفقاز زندگی می کرد؛ اگرچه مدعی بود که دغدغه زندگی او ایران و ایرانیان است، اما در عمل درکی از رابطه مردم ایران از دین و مذهب نداشت. او حد نهایت بی دینی روشنفکری ایران بود . . .
در ابتدای مشروطه که تا حد زیادی زمینه فعالیت نخبگان فکری فراهم شده بود و برخی از آنها توانستند وارد مجلس شورای ملی شوند، بخش عمده وقت و انرژی آنها صرف دعوای فلسفی بر روی تعریف مفاهیمی مانند آزادی، برابری، قانون و.. شد. اختلاف نظر بحث و مناظره از ویژگیهای محیط روشنفکری است؛ اما مدیریت توسعه به انسجام، اجماع نظر و تعیین اصول مشترک و همگرایی نیز دارد....
در پاسخ به این سئوال که چه کسانی برای اولین بار به ساختار استبداد ایران ضربه زد؟ نقل قولی از مرحوم دکتر عنایت در اینجا می تواند مفید شود. این قول که به نحوی اندیشه سیاسی در تاریخ تحولات ایران محسوب می شود معتقد است آیا نوشته های میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف، آخوندزاده، ملکم خان با آن تعابیر و اصطلاحات که اغلب بیگانه و برگردانیده زبانهای بیگانه بود مانند ...
امینالدوله انجمن معارف را که بعدها تبدیل به وزارت فرهنگ شد تأسیس نمود. در راستای ایجاد مدارس نو هر چند روحانیت تلاش نمود تا مداخله نموده این حرکت را از انحصار روشنفکران غربگرا بیرون آورد، موفق نشد...
از عهد عباس میرزا که ایرانیان با مسئله تجدد مواجه شدند، تلاش ها برای درک و فهم آنا ادامه داشته و دارد. آنچه در آثار عصر قجری می بینیم، نوعی نگرش سطحی به تجدد و تجددطلبی است. گویی آنها آنچه به واقع در غرب گذشته بود و مسیری که غرب طی کرده بود را نمی توانستند دریابند . . .
رضاخان تربیت شده قزاق خانه و پادگان نظامی بود و لذا اطلاعی از اوضاع سیاسی، مدیریت سیاسی جامعه و... نداشت و ازاینرو قرار گرفتن تیمورتاش با سابق والی گری و نمایندگی سیاسی می توانست این خلاء اطلاعاتی و مدیریتی رضاخان را پرنماید. مجلس هفتم نیز با تدبیر و درایت تیمورتاش به حیات خلوت رضاخان تبدیل گشت و دیگر از مخالفانی نظیر مدرس، ملک الشعرای بهار، دکـتر ...
رهبر انقلاب نیز ضمن اشاره به تاریخ پیدایش روشنفکری ایران در دوره قاجار، معتقدند مقوله روشنفکرى، با خصوصیّاتى که در عالم تحقّق و واقعیّت دارد در کشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد.
موسی حقانی با رد اینکه امثال سیدحسن تقیزاده در پی نهادسازی دولت مدرن بودند، گفت: سعی افرادی مانند فروغی و تقیزاده برای ایجاد دولتسازی مدرن واقع بینانه نیست، ما در بیابان و برهوت زندگی نمیکردیم که هیچ نهاد مدرنی نداشته باشیم
موسی حقانی با رد اینکه امثال سیدحسن تقیزاده در پی نهادسازی دولت مدرن بودند، گفت: سعی افرادی مانند فروغی و تقیزاده برای ایجاد دولتسازی مدرن واقع بینانه نیست، ما در بیابان و برهوت زندگی نمیکردیم که هیچ نهاد مدرنی نداشته باشیم.
با انتشار اثری که پیش روی دارید، برگی دیگر بر کتاب قطور «آلاحمد پژوهی» افزوده میشود. حال و قال عرصه فرهنگی و روشنفکری جامعه ما، نشان میدهد که پدیده آلاحمد هنوز برای موافقان و مخالفان موضوعی جذاب و درخور گفتگوست. حجم گسترده مدح و ذمیکه از او میشود ،نمایانگر آن است که وی همچنان در ساحت فرهنگ و سیاست ایران نفس میکشد.
موسی نجفی با انتقاد از روشنفکران عرفی که به علت مواضع گوناگون شیخ فضلالله در مواجهه با مشروطه، شیخ را متهم به دروغگویی کردند، اتهام دیگری که به شیخ وارد میکردند که از پادشاه قاجار پول دریافت کرده را پاسخ داد.