از میان روحانیون، عده معدود و معینی جواز لباس داشتند و بقیه اگر با عبا و عمامه به خیابان میرفتند عمامه را از سرشان بر میداشتند و به گردنشان میانداختند و توهین میکردند.
در هر صنف و حرفه ای معمولاً جهت جلب رضایت مشتری و اعطای اطمینان خاطر به او، عده ای از صاحبان مشاغل با سوء استفاده از سادگی و اعتقاد مشتریان خویش، مستمسک به ترفندهایی می شوند تا بتوانند کالاهای خود را به قیمتهای هرچه گزاف تر به آنان عرضه کنند. یکی از شیوه های پیچده و ماهرانه، سوگندهایی است که ظاهری آراسته و باطنی بی محتوا دارد . . .
در سال ١٣٠۶ شمسى بنا بر قانونى جدید مردان ایرانى مکلف شدند عمامه و کلاه های سنتی خود را با کلاه پهلوى عوض کنند. دو سال پس از آن پوشیدن لباس هاى ایرانى (قبا، شال، عبا، پوستین، عمامه و غیره) براى تمام افراد مذکر ممنوع شد و جاى آن را ترکیبى از کت و شلوار و کلاه پهلوى گرفت. روحانیون نیز برای پوشیدن لباس معمول خودشان باید برگه مجوز دریافت می کردند.
پیامبر(ص) در موقعیت های حساس، عمامه بر سر می گذاشتند و می توان گفت که عمامه جزو لباس های رسمی ایشان بوده است. پیامبر(ص) هم عمامه سیاه بر سر می گذاشتند که نامش سحاب بوده و هم عمامه سفید و عمامه سرخ