احتمالا مسأله کشف حجاب و بازگشت زنان به ویژه زنان طبقه پایین جامعه به چادر و دیگر تقیدات مذهبی را در نظر گرفتهاند و به دیگر ابعاد این امر توجهی ننموده اند.
محمدرضا زانو زدن وزیران در برابر پایش را یک سنت ملی مـیپنداشت و هـر وقـت در جمع حاضر میشد، دست خود را دراز میکرد تا ببوسند. او چنان به تملقخواهی شهرت یـافته بـود که نه تنها اطرافیان داخلی، بلکه شخصیتهای خارجی نیز در محافل خصوصی خود، از ایـنکه تـوانستهاند از ایـن راه عوایدی هم به جیب بزنند، بر حماقتهای شاه میخندیدند.
شاه سیاست متحدالشکل کردن لباس را به بهانههای مختلف وضع نمود. از جمله به این خاطر که لباس اهل علم و عموم مردم متفاوت باشد. اما در واقع سودای غربی سازی فرهنگ ایرانی را داشت و این سخنان تنها سیاست اعلامی بود که پشت آن یک سیاست اعمالی پنهان شده بود. از دیدگاه رضا شاه، متحدالشکل کردن لباس عاملی جهت توسعه کشور بود. در حالی که او تحت تأثیر سفر امانالله ...
شاه در طول حیات سیاسی خود طرحهای اقتصادی و کشاورزی زیادی را اجرا کرد؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از این طرحها نتوانستند نیازها و رضایت مردم را جلب نمایند. یکی از علل این موضوع، عدم برنامهریزی درست و شناخت دقیق نیازهای اقتصادی مناطق بود.
واکنش دیکتاتورمآبانه شاه با مسئولان و نهادهای مدنی باعث شده بود تا بسیاری از آنان جرأت هیچ گونه مخالفت یا اظهارنظری را نسبت به مسائل کشور نداشته باشند. تا جایی که دوستان نزدیک شاه همچون علم نیز سعی میکرد با طفره رفتن از مسائل مختلف، از هر انتقادی نسبت به شاه پرهیز کند.
بسیاری هویدا را جایگزین مناسبی به جای منصور نمیدانستند. این تفاوتها علاوه بر آنکه شامل شم سیاسی بود، ویژگیهای ظاهری دو طرف را نیز در برمیگرفت. چنانچه در مقام مقایسه، بسیاری محتاط و محافظهکارتر از منصور میدانستند
اختلاس از مهمترین فسادهای اقتصادی مسئولین حکومت پهلوی محسوب میشد. این نوع از فساد در اشکال و انواع مختلف صورت میگرفت. یکی از شکلهای رایج اختلاس و فساد، دریافت و یا اختصاص هزینههای کلان برای طرحهای اقتصادی بود که در نهایت تنها بخش کمی از آن صرف طرحها و یا پروژههای مربوطه شده و مابقی آن به جیب مسئولین میرفت
حکومت پهلوی در راستای سیاست اسکان عشایر، بسیاری از ایلات و عشایر را با وحشیانهترین شیوهها سرکوب کرد و بسیاری از افراد دستگیر شده را بدون محاکمه مجازات نمود. اقداماتی از این قبیل، نقش مهمی در نارضایتی مردم ایلات و عشایر به خصوص ایلات و عشایر لرستان داشت
ساواک بیش از آنکه یک سازمان امنیتی برای تامین امنیت مردم ایران باشد، یک دستگاه مخوف خرابکار بود که حتی به قیمت ترساندن مخالفان و یا از میان بردن آنان حاضر بود در درون کشور خود بمب گذاری نیز بکند. خاطره زیر از پرویز راجی، سفیر ایران در لندن، به خوبی روایتگر این امر است
بعد از شکست طرح جمهوری، رضاخان به این فکر افتاد که به جای تغییر حکومت از پادشاهی به جمهوری، پادشاهی را از قاجار به خود انتقال دهد. تحقق این اندیشه از نظر رضاخان مستلزم برکناری و یا حذف مخالفان بود. بر این اساس، مخالفانی چون مدرس در رأس مخالفان قرار گرفتند.
«سلیمان بهبودی» که از جمله ملازمان رضاخان بوده و ریاست تشریفات دربار پهلوی را بر عهده داشته است، خاطرات خود را به صورت روزانه از وقایع دربار این رژیم به نگارش درآورده است. این خاطرات اگرچه با رنگ و بوی چاکری و غلامی و تعریف و تمجید از خانواده پهلوی به نگارش درآمده است اما گاها حاوی نکات مهم رفتاری رضاخان و محمدرضا پهلوی است.
رضاشاه از همان ابتدای کودتای 1299 قدرت را به دست گرفت. این قدرت تنها شامل امور نظامی نبود، بلکه قدرت سیاسی را نیز دربرمیگرفت. چنانچه با وجود شاه و نخستوزیر عملاً اختیارات کشور بر دست او بود و شاه قدرت مداخله نداشت.
کارکرد نیروهای نظامی در حکومت شاه بر خلاف سایر کشورهای دیگر، تنها به عملکرد نظامی محدود نبود بلکه این نهاد نظامی در کارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، عمرانی و سایر بخشها نیز دخالت گسترده داشت
در مجلس اول که بسیاری آن را محفل رویارویی شاه و نمایندگان میدانستند، چندین بار باب گفت و گو میان طرفین باز شد؛ اما برخی از گروههای منفعتطلب و یا تندرو با ایجاد موانعی، مانع از تداوم این همکاری و مفاهمه گردیدند
دکتر منوچهر اقبال وزیر نفت و نخست وزیر ایران از جمله کارگزاران رژیم پهلوی بود که انتقادات زیادی نسبت به شیوه حکومت داری در این دوره داشت. وی اصلاح وضعیت حکومت با وجود افرادی چون هویدا در ساختار مدیریتی را بعید می دانست.
بعد از فرار شاه از کشور، شایعه کودتا بر زبانها افتاد و بسیاری از انقلابیون نگران بودند که آمریکا به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی خود در ایران، به کمک نظامیان کودتایی را ترتیب دهد؛ اما شرایط انقلاب و اعتراضات مردمی به سطحی رسیده بود که موضوع طراحی کودتا و یا اجرای آن عملاً منتفی بود.
محمدرضا پهلوی زمانی که به سلطنت رسید جوانی 20 ساله و بی تجربه بود؛ در طول حیات پهلوی دوم همچنان که تجربه حکومتداری و بازیگری او بیشتر می شد؛ توهم قدرت او نیز بیشتر می شد. این مسئله وقتی با تملق گویی های اطرافیان همراه می شد، شرایط اسفباری را رقم می زد
موقر السلطنه داماد شاه قاجار بود که با شکوه الدوله دختر مظفرالدین شاه ازدواج کرد اما در اواخر سلطنت شاه از شیوه حکومت وی بدگویی میکرد و مورد غضب مظفرالدین شاه قرار گرفت.
حامیان خارجی شاه را بیشتر کشورهای غربی و سرمایهداری تشکیل میداد که از هر جهت همواره به حمایت از حکومت او میپرداختند. با این حال علیرغم روابط حسنه شاه و کشورهای غربی، آنها نیز به موضوع شکنجه در ایران اذعان داشتند و وضعیت حکومت را از این نظر بغرنج میدانستند