قبلاً شایعات زیادی راجعبه اختلاس مبالغ کلان در سازمان شنیده بودم. اما در این مورد خودم با چشمانم دیدم که چه پول هنگفتی هدر رفت و به جای کمک به خانوادههای محروم - و یا حتی فراهم کردن وسیله شادی و تفریح کودکان - کلاً در جیب حضرات انباشته شد.
اختلاس از مهمترین فسادهای اقتصادی مسئولین حکومت پهلوی محسوب میشد. این نوع از فساد در اشکال و انواع مختلف صورت میگرفت. یکی از شکلهای رایج اختلاس و فساد، دریافت و یا اختصاص هزینههای کلان برای طرحهای اقتصادی بود که در نهایت تنها بخش کمی از آن صرف طرحها و یا پروژههای مربوطه شده و مابقی آن به جیب مسئولین میرفت:
«بنا به اظهار مدیر عامل: برای هزینه کردن اعانات جمع شده در سازمان، میبایست خود او و مدیر امور مالی سازمان بررسیهای لازم را انجام دهند، تا در نهایت تصمیم بگیرند که چه بودجه ای باید صرف برگزاری مراسم «سال جهانی كودك» شود. البته من هم - علیرغم صرف وقت و انرژی فراوان برای تدارك برنامههای جشن - بیشتر راضی بودم اصلاً پولی بابت برگزاری جشنها و مراسم تشریفاتی مصرف نکنیم و تمام اعانات مردم را یکسره در اختیار خانوادههای مستمند و محروم جنوب شهر تهران قرار دهیم. ولی نه اینکه تمام پولها به سویی سرازیر شود که در نهایت جیب مدیر عامل و مدیر امور مالی سازمان را پر کند... و این حقیقت تلخی بود که اتفاق افتاد. قبلاً شایعات زیادی راجعبه اختلاس مبالغ کلان در سازمان شنیده بودم. اما در این مورد خودم با چشمانم دیدم که چه پول هنگفتی هدر رفت و به جای کمک به خانوادههای محروم - و یا حتی فراهم کردن وسیله شادی و تفریح کودکان - کلاً در جیب حضرات انباشته شد. تازه در آن موقع بود که فهمیدم چرا از همان آغاز فعالیت برای تنظیم برنامههای مراسم «سال جهانی کودك» احساس میکردم مدیر عامل و بقیه رؤسای سازمان مرا به چشم یک بیگانه خارج از باند خود نگاه میکنند و افکار، شیوه عمل و احساس مسئولیت شدیدی که در کارها نشان میدادم، مثل خاری به چشمانشان فرو میرفت و سعی داشتند تا آنجا که میتوانند در راهم سنگ بیاندازند و فعالیتهایم را به بنبست بکشانند.»