حجت الاسلام شیخ "احمد کافی"، واعظی متدین و خطیبی غیور و در امور دینی، جدّی و بسیار مبارز و مجاهد و در مقابل انحرافات و منکرات و برخورد با تبلیغات مسموم دشمنان دین، مقاوم و محکم بود. این خطیب بزرگ، از به میدان آمدن و مبارزه کردن با بیدینان هراسی نداشت و تقیه نمیکرد.
این انقلاب از شهرهای بزرگ تا دورترین روستاها نفوذ کرده بود. گسترش پیام انقلاب بیشتر توسط روحانیون با کمک شبکهای از مساجد و مکانهای مذهبی انجام شده بود. روحانیون به مثابه عناصری آگاهی بخش روستاها را با انقلاب پیوند میدادند و به اندازهای این شبکه را گسترش دادند که جغرافیای ایران سرشار از پیام انقلاب و آگاهی شده بود.
بعد از استقرار پلیس جنوب ایران که به بهانه جنگ جهانی اول و محافظت از منابع نفتی صورت گرفت، دولتمردان ایرانی به جای تصمیم و اقدام قاطعانه، به برگزاری میتیگ و دادن شعار اکتفا کردند. این موضع مورد انتقاد بسیاری از روشنفکران قرار گرفت. حتی روزنامهها نیز به انتقاد از آن پرداختند.
بعد از پایان چنگ جهانی اول، برخی از دول متخاصم از جمله انگلیس از خارج کردن نیروهای نظامی خود امتناع کردند. در این شرایط دولتمردان ایرانی تلاشهای گستردهای را جهت برون رفت از این بحران در پیش گرفتند. کمک خواستن از آمریکا که در آن دوره که در اذهان سیاستمداران ایرانی به عنوان کشوری بیطرف شناخته میشد از جمله این راهها بود.
جشن هنر شیراز یکی از عرصههای تجلی غربگرایی و ابتذال، حرکت فرح پهلوی در ایران بود. در این جشن که بیش از یک دهه در شیراز با تبلیغات و ریخت و پاش فراوان برگزار شد و بسیاری از مظاهر فرهنگ غربی در ایران رواج پیدا کرد و به موازات آن فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی به حاشیه رانده شد.
حمایت از امام خمینی (ره) در سال 1357 در همهی شهرهای کشور به اوج خود رسیده بود، به طوری که رژیم پهلوی در برابر این خیزش عمومی کاملاً مستأصل شده و از هرگونه تصمیم درستی عاجز گردیده بود.
دستگیری امام خمینی (ره) به وسیلهی رژیم پهلوی در خرداد 1342 بازتاب بسیاری در کشور داشت. همهی مردم اعم از مرد و زن و پیر و جوان به این اقدام رژیم پهلوی که توهین به مرجعیت، روحانیت و تشیع محسوب میشد واکنش نشان داده و موجی از اعتراض سراسر کشور را فراگرفت.
سند امروز راجع به ارسال عکسهایی از حضرت امام در سال 1342 از قم به تهران است. در این عکسها حضرت امام با عنوان «مرجع تقلید شیعیان» معرفی و به گفتهی منابع ساواک در بسیاری از مغازههای تهران نصب شده است.
اجتماع سه هزار نفری مردم برای برگزاری مراسم سومین روز کشته شدن تظاهرکنندگان شهر قم در «مسجد بابا ولی» شهر کاشان، حاکی از انسجام و یکپارچگی مردم مسلمان ایران در مقابله با رژیم سفاک پهلوی در سال 1357 میباشد.
سند زیر به درگذشت آیتالله روحاله کمالوند از روحانیون برجستهی استان لرستان اختصاص دارد. این عالم مبارز از اولین کسانی بود که به نهضت حضرت امام خمینی (ره) پیوست و در حوادث سال 1342 واسطهی میان دربار و روحانیون بود.
در دروهی پهلوی صلاحیت افراد و یا مصالح ملی بر اساس رأی شاه تفسیر و تعبیر میشد. به عبارت دیگر معیارهای انتخاب افراد تابعی از میزان وابستگی آنها به دربار محسوب میشد.
از اقدامات رژیم پهلوی برای تضعیف نهاد روحانیت، فرستادن طلاب به خدمت نظام وظیفه بوده است. یکی از هدفهای رژیم از این اقدام جدا کردن طلاب از فضای حوزوی و متأثر کردن آنها از طریق آموزشهای جدید بوده است.
در این سند مأمورین ساواک همهی شعارهایی را که در آن روزها داده میشد را گردآوری و گزارش کردهاند. لازم به توضیح است که منظور از منصور در این شعارها «محمدرضا پهلوی» است.
پیام تسلیت شتابزدهی محمدرضا پهلوی به «آیتالله العظمی محسن حکیم» به مناسبت ارتحال «آیتالله العظمی بروجردی» در سال 1340 واکنشهای زیادی را به دنبال داشت؛ چرا که سیاسی بودن این اقدام برکسی پوشیده نبود.
این سند به همسویی دانشآموزان با انقلاب اسلامی در شهرستان «فسا» اشاره میکند. بر اساس این سند: «شعار نویسی، انتقاد و اهانت به مقدسات ملی روز به روز در محیط آموزش و پرورش افزایش و در صورتی که تصمیم قاطع و عاجلی اتخاذ نگردد درآینده خطرات و زیانهای جبران ناپذیری ایجاد خواهد نمود..»
به طوری که بین دانشجویان دانشگاه اظهار گردیده، رحلت حضرت آیتالله بروجردی گذشته از جنبه مذهبی جنبه سیاسی نیز به خود گرفته و غیر مسلمانها (کلیمیها، ارامنه و آسوریها) نیز نسبت به تشکیل مجالس ترحیم مبادرت کردهاند.
رژیم غاصب اسرائیل در دورهی پهلوی نفوذ فراوانی در ایران به دست آورده بود و آژانسهای یهودی و صهیونیستی فعال در ایران، در کنار کارهای سیاسی و اقتصادی، به محلی برای جاسوسی و خیانت به آرمانهای اسلامی ملت ایران تبدیل شده بودند.
قانون اصلاحات ارضی یکی از چند موردی است که در جریان آن «آیتالله العظمی سید حسین بروجردی» در برابر رژیم ایستاده و آن را مخالف با احکام شرع دانست. گزارش ساواک و متن نامهی آیتالله العظمی بروجردی برای «آیتالله سید محمد بهبهانی» در سال 1338 این موضوع را به خوبی نشان میدهند.