اولتیماتوم معروف روسها در دوره مشروطه، سرآغاز فصل جدیدی از بحرانهای سیاسی در ایران بود. وقتی روسها اولتیماتوم خود را صادر کردند، گرچه مردم بسیاری از شهرها به مخالفت با آن برخاستند، اما واقعیت آن است که واکنش دربار و مقامات چندان درست و منطقی نبود.
چند سال بعد از کشف نفت ایران، چندین چاه نفت در برخی از کشورهای عربی از جمله عربستان کشف شد. علیرغم اینکه این چاهها نیز ارزش زیادی داشتند، اما برای انگلیس نفت ایران از لحاظ ارزش مادی، بالاتر از نفت عربستان بود.
شاه به شدت به آمریکایی ها وابسته بود. از این رو ایالات متحده تلاش می کرد تا حتی الامکان به شاه نشان دهد که همراه او است و در مقابل انقلابیون او را تنها نخواهد گذاشت. آمریکایی ها احتمالا از حالات روانی شاه و ترس او از مواجهه با انقلاب آگاه بودند
با قتل امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری (اعتمادالدوله) به صدارت رسید. میرزا آقاخان نوری فردی فاسد و وابسته به سیاست دولت انگلیس بود. از رویدادهای مهم دوران صدارت او جنگ سوم هرات است که با زیان های بسیاری برای ایران همراه بود.
فروغی یکی از چهرههای مهم در انتقال سلطنت به پهلوی اول و دوم بود. او یک فراماسونری جدی بود و روابط خوبی با انگلیس داشت. از این رو رضاخان وقتی بقای سلطنت خود را در خطر دید تلاش کرد از طریق ولیعهد به او متوسل شود تا نظر مساعد انگلیس را نسبت به خود جلب نماید.
ا نخستوزير شدن مصدق به سال 1330، فاطمي وارد عرصه مديريت سياسي هم شد. اولين مسئوليت وي در کابينه دکتر مصدق سمت معاونت سياسي و پارلماني بود. قيام سي تير که نقطهعطف کابينه مصدق به سمت آتشين مزاجي بود. فاطمي مهمترين منصب دولتي يعني وزارت خارجه را به عهده گرفت.
یکی از علل عدم موفقیت حکومت پهلوی در عرصه کشاورزی و اصلاحات ارضی، توجه بیش از اندازه به نفت و درآمدهای آن بود. این موضوع تأثیر بسزایی بر روند صنعتی شدن داشت و مشکلاتی را در عرصه کشاورزی نیز ایجاد کرد.
شهید دکتر مصطفی چمران به عنوان یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین چهره ها و شخصیت های مکتب انقلاب اسلامی مطرح می باشد که با برخورداری از یک شخصیت چندبعدی گامهای موثری در تقویت و اعتلای گفتمان انقلاب اسلامی در ورای مرزهای جمهوری اسلامی ایران داشت. شهید چمران علی رغم برخورداری از استعداد و نبوغ علمی در زمینه الکترونیک و فیزیک ، توان بالایی در طرحریزی ...
ناصرالدینشاه قاجار سه بار در طول سلطنت خود اقدام به سفر به کشورهای اروپایی کرد، اولین سفر در سال ۱۲۹۰ هجری قمری (۱۸۷۳ میلادی)، دومین سفر در سال ۱۲۹۵ هجری قمری (۱۸۷۸ میلادی) و سومین سفر از ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۷ هجری قمری (۱۸۸۹ میلادی) بوده است.
میرزا حسین واعظ تبریزی خطیب و مشروطه خواه تبریزی و نایب رئیس انجمن این شهر بود. سخنرانیهای وی نقش عمدهای در تشویق مردم تبریز در جریان انقلاب مشروطه ایفا کرد.
دربار پهلوی هم پر بوده از رقابت های زنانه که گاها باعث ایجاد چالشهایی در روند اداره کشور می شده است. در یکی از سالهای اوائل دهه 1970 مشاجرهای خصوصی میان شاه و اشرف در گرفت.
چپاول و غارت اموال عمومی توسط خاندان پهلوی تنها به امور تجاری و مبادله کالا محدود نبود، بلکه ولع و طمع سیریناپذیر آنها گاه تا تصرف یک شهر یا روستا نیز پیش میرفت.
در اوایل دهه 40، حزبی با عنوان کانون ترقی روی کار آمد. این حزب که با رهبری منصور روی کار آمده بود کاملاً مطیع دربار بود. با این حال علیرغم این شرایط، برخی از سران این حزب شایعاتی پیرامون این حزب مطرح کردند که حاکی از میزان وابستگی حکومت شاه به آمریکا بود.
ماجرای فسق و فجورهای خاندان پهلوی تنها به محمدرضا شاه و اشرف خواهرش باز نمی گردد. بلکه برادران و خواهران دیگر وی نیز اقداماتی انجام دادهاند که در تاریخ این رژیم ثبت شده و به طور مکرر در خاطرات افراد مختلف ذکر شده است.
احمد امیراحمدی از جمله مهمترین فرماندهان نظامی وفادار به رضا شاه بود که نقش مهمی در سرکوب بسیاری از مخالفان داخلی از جمله عشایر داشت. چنانچه برخی او را قصاب عشایر به خصوص عشایر لرستان میدانستند.
یکی از نمودهای ساخت استبدادی حکومت پهلوی اول را میتوان در سیاستهای اجباری و ناگهانی رضاشاه مشاهده کرد که طی آن بسیاری از افراد مجبور بودند کارهایی را که سنخیتی با فرهنگ عمومی آنها نداشت و برگرفته از فرهنگ غرب بود انجام دهند.
بعد از تصویب کاپیتولاسیون، امام به شدت با این قانون استثماری مخالف کرده و یک سخنرانی آتشین علیه آن ترتیب داد. این سخنرانی که برخلاف انتظار شاه بود، باعث ترس و وحشت رژیم شد.
ثریا اسفندیاری دومین همسر محمدرضا پهلوی سرانجام در سال اسفند 1336 از شاه ایران جدا شد و تا پنج سال بعد از جدایی خود، درباره زندگی خود با شاه سکوت اختیار نمود و حتی در تمام این مدت نیز شایع شده بود که شاه با پرداخت حق السکوت کلانی که به صورت ماهیانه به ثریا پرداخت می شود مانع از سخن گفتن ثریا میشود.
زکی خان، منشاء زیانها و لطمات فراوانی برای خاندان زند بود. خونریزیها و وحشیگری های او، همچنان که کریم خان پیش بینی کرده بود یکی از عوامل مهم نابودی زندیه شد.