یک روز پس از استعفای دکتر علی امینی، در 30 تیر 1341 اسدالله علم به نخستوزیری گمارده شد و افراد زیر را برای کابینه خود معرفی کرد: علیاصغر نقدی (وزیر جنگ)، عبدالحسین بهنیا (وزیر دارایی)، سید صادق امیرعزیزی (وزیر کشور)،
از مورگان شوستر به عنوان یک مستشار مالی یاد میشود که اقدامات مفیدی را در راستای منافع ایران انجام داد. حتی گفته میشود که از جمله کسانی بود که تا حدودی وضعیت اقتصادی کشور را سروسامان بخشید و نماینده حکومت خود نبود، بلکه به طور خصوصی فعالیت میکرد.
یکی از سرسختترین و مهمترین مخالفان قانون اساسی مشروطه، شیخ فضلالله نوری بود. مخالفت شیخ، موجد تحولات سیاسی بیشماری شد. با این حال این مخالفتها، دشمنی و معاندت برخی از گروههای سیاسی را با شیخ به همراه داشت
در دوره حکومت پهلوی کارخانجات زیادی تاسیس زیاد؛ اما بدون اغراق باید گفت بسیاری از آنها با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. مشکلاتی که باعث شده بود تا آن کارخانجات تنها در ظاهر سرپا باشند. در یک نمونه میتوان نگاهی داشت به یکی از کارخانجات نساجی در آن دوره
شیخ فضلالله نوری بعد از مخالفت با قانون اساسی مشروطه، موارد اصلاحی خود را تحت عنوان متمم قانون اساسی اضافه کرد. متمم حاوی نکات مهمی بود؛ با این حال وقتی موضوع تصویب متمم در مجلس مطرح شد، برخی از نمایندگان تغییراتی در آن اعمال کردند
قانون منع امتیاز نفت، یکی از قوانین مهم در برابر زیادهخواهیهای بیگانگان بود که در دهه 1320 تصویب شد. این قانون شامل چند ماه مهم بود که مرور آنها به خوبی تکلیف بیگانگان در برابر درخواست نفت را روشن میکند
در دهه 1350، تلاشهایی برای اصلاحات اقتصادی و نظامی در کشور صورت گرفت. علیرغم آنکه موضوع اصلاحات یکی از موضوعات مهم حکومت برای حفظ بقای خود بود؛ اما برنامههای تدوین شده با مشکلاتی همراه بودند
مورگان شوستر آمریکایی یکی از مستشاران معروف دوره قاجار است که برای سامان بخشیدن به امور مالی وارد ایران شد. از او تا حدودی به عنوان چهرهای خوشنام یاد شده است. با این حال بخش پنهان واقعیت آن است که شوستر اختیارات نامحدودی داشت و در بسیاری از مسائل خصوصی کشور نیز پا را فراتر از حد خود میگذاشت
آمریکا در اواخر دهه 1330 به شاه پیشنهاد انجام برخی از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را داد. اما شاه که تمایل به استفاده از روشهای خشونتآمیز داشت، با پیشنهاد آمریکا مخالفت کرد. این مخالفت در نهایت به ضرر شاه تمام شد و او مجبور شد به خواسته آمریکا تن دهد
انگلیس در جنوب ایران تنها در فکر تامین منابع مالی و اقتصادی نبود؛ بلکه این کشور به اشکال مختلف، منافع سیاسی خود را نیز تامین میکرد. این کار از طریق سیاستهای مختلف انجام میشد و تجارت این کشور در سایر امور از جمله تجارت اسلحه را نیز محقق میکرد
محمدرضا شاه همواره خود را نیازمند دوستی و اتحاد با کشورهای خارجی به خصوص غربی میدانست. البته این ویژگی به خودی خود موضوع یا مشکل خاصی محسوب نمیشود زیرا همه کشورها در سیاست خارجی و در راستای تامین منافع سیاسی و اقتصادی خود به اتحاد با کشورهای دیگر نیاز دارند. اما اتحاد شاه با کشورهای دیگر تنها در چارچوی حفظ قدرت سیاسی خود بود
آمریکا در دهه 1320 وارد میدان سیاست ایران شد. البته حضور آمریکا در این دوره تا حدودی کمرنگ بود و بیشتر به عرصههای نظامی و اقتصادی محدود بود. با این حال این حضور کمرنگ با مداخلات گسترده همراه بود
ورود امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، نقطه عطفی در تاریخ ایران و انقلاب اسلامی بود. این رویداد، پس از سالها تبعید و مبارزه، سرآغاز تحولات بنیادینی در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران شد.
در روزهای پایانی رژیم پهلوی، اوضاع کشور به شدت ملتهب و ناآرام بود. اعتراضات مردمی علیه استبداد، فساد و ظلم رژیم به اوج خود رسیده بود. پس از چندین سال فعالیت و مبارزه، مردم ایران برای رسیدن به آزادی، حق خود را طلب میکردند و این موضوع باعث شده بود که رژیم شاه بیشتر از هر زمان دیگری تحت فشار قرار گیرد.
حکومت پهلوی تا سال 1356 متوجه عمق بحرانهای سیاسی و اقتصادی نشده بود. شاه که همواره اهمیت نارضایتیهای مردمی را دست کم میگرفت طی سالهای آخر عمر خود با مشکل انتخاب رهیافت مناسب مواجه شد
در دهه 1350 شمسی دکترینی از سوی نیکسون ارائه شد که یکی از محورهای مهم آن ایران بود. این دکترین بر چند پایه محوری قرار داشت؛ اما مهمترین پایه آن بر بعد نظامی محدود بود و به پایبندی آمریکا به تعهدات خود در قبال همپیمانانش تاکید داشت
شاه در سال 1356 با موقعیت جدیدی مواجه شد. موقعیتی که باعث شد تا شاه دست به اقداماتی جدید و البته شتابزده بزند. اقدامات شاه در نهایت نه تنها باعث برون رفت او از بحرانها نشد بلکه باعث شد تا بسیاری از سیاستهای او همچون سیاست کاهش فشار که با هدف کم کردن فشارهای داخلی و خارجی تدوین شده بودند نیز با شکست مواجه شوند
هزینههای نظامی همیشه بخش مهم بودجه را تشکیل میداد. این وضعیت حتی در مواردی که کشور با کسری بودجه مواجه میشد نیز صادق بود. این در حالی بود که بخشهای غیرنظامی همچون آموزش و پرورش در اولیتهای پایینتر قرار داشتند
حزب رستاخیز در دهه 1350 تاسیس شد و طی آن احزاب دیگر به طور کلی منحل شدند. گرچه تا پیش از تاسیس حزب رستاخیز، فعالیتهای سیاسی آزادانه نیز در کشور ممنوع بود؛ اما تاسیس رستاخیز تاثیرات خاصی بر وضعیت سیاسی کشور داشت
مظفرالدین شاه قاجار در دوران سلطنت خود با فشارهای داخلی و خارجی متعددی مواجه بود. یکی از مهمترین این فشارها، درخواستهای مردم و روشنفکران برای ایجاد عدالتخانه و محدود کردن قدرت مطلق شاه بود.