تاسیس مدارس جدید در ایران سابقه ای طولانی و پر از فراز و نشیب دارد . در واقع محمد حسن خان رشدیه با تاسیس مدارس جدید و نظم جدید پایه گذاری نظام آموزشی جدیدی را کرد که ابتدا به شدت با مخالفت های فراوان رو به رو شده بود .
در زمان جنگ جهانی دوم زمانی که متفقین روبروی آلمان و دیگر دول محور، ایستادند، برای کمک رسانی به روس ها در جریان حمله آلمان به شروری، ایران را به اشغال خود درآوردند و اینگونه بود که سربازان آمریکایی، انگلیسی و روسی وارد ایران شدند و هریک گوشه ای از خاک را به اشغال خود درآوردند.
«بیش از 200 هزار تن از مردم آمریکا که بیشترشان جوانان بودند یکشنبه این هفته در برابر «کاپیتول»، کاخ کنگره آمریکا جمع آمدند و از نمایندگان کنگره مصرا خواستار شدند که بی درنگ به جنگ هند و چین پایان داده شود...»
"غروب آفتاب در محراب جمعه" کتابی است که با مقدمه دکتر محمد اشرفی اصفهانی ونیز زندگی نامه شهید محراب به همین قلم،آغاز می شود ونشان دهنده نقش، تلاش و پی گیری فرزندان با وفای آیت الله اشرفی اصفهانی درانتشارآثارآن بزرگوار است.
در فصل چهارم، فعالیت های سیاسی آن عالم ربانی و مبارز از سال 1342 تا زمان شهادت ایشان و ولایت محوری و تاکید ایشان بر مرجعیت امام خمینی بیان شده است. پیروی از ولایت تا آخرین روزهای حیات ایشان چشمگیر بود و ایشان اوامر امام را مو به مو اجرا می کردند.
وی در تشریح وضعیت تحصیلی خود اینگونه سخن گفت:«دوشنبه خوارکم تمام میشد، سهشنبه دو ریال پولم را خرج می¬کردم، چهارشنبه که آخرین روز تحصیل بود بدون پول و غذا میگذراندم و برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتهای مدرسه استفاده میکردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتاده اصفهان می¬رفتم و از صبح تا عصر در آن ¬مسجد درسهای یک هفته را دوره میکردم ...
شهید محراب آیه الله اشرفی قدس سره در شعبان المعظم 1322 هجری قمری برابر 1281 شمسی در سده (خمینی شهر) اصفهان در خانواده ای روحانی و عالم متولد گردید. وی یگانه فرزند ذکور مرحوم حجه الاسلام و المسلمین میرزا اسدالله، نوه مرحوم حجه الاسلام میرزا محمدجعفر از علمای معروف سده بود. جد اعلای ایشان از علمای جبل عامل بوده اند.
دو روز بعد وقتی که پدرم شهید شد بعضیها گفتند که ما منزلت شخصیت ایشان نزد امام را در دو جا میتوانیم ببینیم؛ یکی پیام امام و یکی هم آن ایستادن تمام قد ایشان به احترام پدرتان
او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود که مایه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْه بود. و رفتن او ثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانى نثار فرماید.
کتاب برهان قرآن، تنها کتاب وی به زبان فارسی است که بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۰ش به چاپ رسید.کتاب مطالب ارزنده ای چون کیفیت نزول قرآن، جمع آوری و اعراب گذاری قرآن، جهان آفرینش در قرآن، محکم و متشابه، تأویل و نسخ در قرآن و مطالب متعدد دیگری را در بر دارد و در دوازده فصل تنظیم و نگاشته شده است.
مطالعات تبلیغاتی و اطلاعات ادبی شهید به تصریح دوستان و آشنایان وسیع و کمنظیر بود و بدلیل تسلط به زبان عربی، مقالاتی را به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی نیز مینگاشت و تا جایی که بسیاری از این مقالات در مجلات کشور مصر چاپ میشد.
آرزوی این شهید بزرگوار حدود 6ماه بعد محقق می شود. طلایه دار شهدای محراب انقلاب اسلامی در دهم آبان 1358 شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط گروهک افراطی فرقان مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نایل میشود...
استعمار غرب با گسترش فراماسونری و به عضویت درآوردن مسئولین مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها ی جهان سوم در طراحی برنامه ریزهای کلان این کشورها نفوذ کرده و به گونه ای عمل می نمود که این برنامه ریزیها در راستای اهداف سرمایه داری جهانی و نظم نوین جهانی قرار گیرد و در نتیجه روز به روز فاصله این کشورها با کشورهای صنعتی بیشتر شود.
اعتمادالسلطنه که از رجال دربار ناصرالدین شاه بود، در روزنامه خاطرات خود، وقایع سیاسی و اتفاقهای دربار را در ۱۵ سال آخر عمرش ثبت کرده است که شامل سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ قمری برابر با ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ میلادی میشود. وی چون به دربار شاه راه داشت، نکتههای قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زد و بندهای سیاسی و مسائل پشت پرده به نگارش درآوردهاست.
کلمه آل به معنی سرخ موست و هنوز در برخی از شهرهای دور افتاده از ترس آمدنش چاقو زیر تخت زائو می گذارند و البته یکی از قدیمی ترین داستان های ترسناک ایرانی به حساب می رود
«حزب رستاخیز ملت ایران» که در تاریخ 11 اسفند 1353 طی کنفرانسی رادیو ـ تلویزیونی به عنوان تنها حزب فراگیر در راستای برنامههای بلند پروازانه محمدرضا پهلوی برای رسیدن به «دروازههای تمدن بزرگ» برپا شده بود، بیش از آنکه از متن جامعهی ایران برخیزد، حاصل فضای ناشی از افزایش درآمدهای سرشار نفت و به تبع آن افزایش قدرت سرکوب رژیم پهلوی بود.
حزب رستاخیز به دستور محمدرضا شاه تأسیس گردید و به عنوان تنها حزب قانونی مطرح شد و نظام تک حزبی در ایران شکل گرفت. به نحوی عضویت در آن اجباری شد.شاه تهدید کرد : “هر کس نمی خواهد به عضویت آن درآید باید کشور را ترک کند." تأسیس این حزب با مخالفت علما مواجه شد و امام خمینی آن را تحریم کرد. این حزب در نهایت در مهرماه 1357 منحل گردید.
به اعتقاد مولف کتاب در روند تکوین ، شکل گیری و گسترش انقلاب اسلامی مردم ایران ، که نهایتا به سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی انجامید ، تاسیس و عملکرد سراسر مخرب حزب رستاخیز ملت ایران نقش کمی نداشت .
تشکیل حزب رستاخیز پس از صدور دستور شاه، در تاریخ 11/12/53 مطرح شد. وی استدلال کرد که چون تعدد احزاب و گروههای سیاسی، موجب شده است تا فرصتهای مساوی در اختیار افراد قرار نگیرد و اشخاص شایستهای که در احزاب اقلیت هستند، از دستیابی به پستهایی که در انحصار حزب اکثریت است محرومبمانند، بنابراین باید به جای احزاب موجود،...
جمشید آموزگار، نخست وزیر وقت در تاریخ 21/8/1356 اعضای 30 نفره دفتر سیاسی حزب رستاخیز را که بر آن ریاست داشت، به شرح زیر معرفی نمود: 1- جمشید آموزگار (نخست وزیر)، 2- مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ و هنر)، 3- هوشنگ انصاری (وزیر امور اقتصاد و دارایی)، 4- امیرقاسم معینی (وزیر کار و امور اجتماعی)، و...