این حقیقت که من در همان روزی متولد شده بودم که محمدرضا پهلوی، ولیعهد و شاه آینده ایران به دنیا آمده بود، همیشه این فکر را در من تقویت می کرد که هرگز نباید از پدر و مادرم انتظار داشته باشم محبت و علاقه خاصی نسبت به اظهار نمایند....
جوان و تاریخ- تاریخ شفاهی
رضاشاه پهلوی پادشاهی بود که کشف حجاب در دوره او به طور رسمی در ایران عملیاتی شد. جالب است که پادشاهی که ادعای زنان را داشت و تصور می کرد در صورت آزادی زنان از حجاب! کشور به دنیای مدرن گام می نهد، به طور کلی برای جنس زن هیچ گونه ارزشی قائل نبود. درباره صحت این تحلیل نیازی نیست به آثار نویسندگان و محققان رجوع کنیم. کافی است که به خاطرات دختر او اشرف رجوع کنیم:
«سه سال پیش(از تولد من) خواهرم، شمس، به دنیا آمده بود، و حالا رضاخان پهلوی، فرمانده بریگاد قزاق، در انتظار تولد پسری بود. این انتظار و هیجان هنگامی از بین رفت که سربازی با شتاب وارد حیاط شد و گفت: «پسرست.» اما موقعی که پدرم به داخل شتافت تا بچه ای را که وارثش بود-ببیند، مامائی که زایمان مادرم در زیر نظر او انجام می شد جلوی او را گرفت و گفت: «صبر کنید، یک بچه دیگر هم هست.»
«پنج ساعت بعد که من متولد شدم، دیگر از شور و هیجانی که به هنگام تولد برادرم پدید آمده؛ خبری نبود. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگوییم که کسی مرا نمی خواست، اما این موضوع هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست داشتنی ام، شمس، به دنیا آمده بود، و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهائی پدرم و مادرم را برآورده می ساخت. این حقیقت که من در همان روزی متولد شده بودم که محمدرضا پهلوی، ولیعهد و شاه آینده ایران به دنیا آمده بود، همیشه این فکر را در من تقویت می کرد که هرگز نباید از پدر و مادرم انتظار داشته باشم محبت و علاقه خاصی نسبت به اظهار نمایند.»1
1-اشرف پهلوی، من و برادرم، تهران، نشر علم، 1375، صص 31-32