شیخ خزعل و انگلستان با قرارداد محرمانه دیگری در سال 1915 به تحکیم روابط خود پرداختند. در این قرارداد که همزمان بود با سال دوم جنگ جهانی اول، شیخ خزعل با دادن اطلاعاتی در رابطه با عثمانی، به همدستی با انگلیس می¬پرداخت.
شیخ خزعل، رئیس یکی از قبایل معروف خوزستان در دوره قاجار است که توانست با کسب قدرت، به تحکیم روابط خود با رؤسای سایر قبایل و نیز کشور انگلستان بپردازد. مقارن با آغاز کار شرکت نفتی انگلیس در مناطق جنوبی ایران، این کشور مبادرت به همکاری با شیخ خزعل از طریق انعقاد قراردادهای مختلف میکند؛ این در حالی بود که شیخ خزعل بر خلاف قدرت مرکزی دست به شورشهایی زده و برخی از اقدامات او مغایر با حکومت مرکزی قرار داشت؛ اما انگلیس با آگاهی به این موضوع به گسترش رابطه خود با او پرداخت که البته این موضوع ناشی از اهداف و دلایل خاص این کشور بود. با این مقدمه، به موضوع رابطه انگلیس و شیخ خزعل و اهداف این کشور از برقراری رابطه با او پرداخه میشود.
شیخ خزعل کیست و چگونه به قدرت رسید؟
شیخ خزعل، فرزند شیخ جابرخان نصرتالملک بنیانگذار مشایخ بنیکعبه، از جمله افرادی بود که با تمرد از ایران، طی قراردادی تحتالحمایه انگلستان گردید. وی چهار فرزند پسر داشت که بعد از مرگش آنها بر سر جانشینی پدر دچار اختلاف گردیدند. ابتدا شیخ مزعل، جانشین پدر میشود و بسان پدر با انگلستان رابطه دوستی ریخته و تحتالحمایه این کشور میشود؛ اما بعد از تیرگی رابطه شیخ مزعل با این کشور، شیخ خزعل به کمک انگلیس به دشمنی و رقابت با برادرش پرداخته و در نهایت با تفوق بر او، قدرت را به دست میگیرد. شیخ خزعل موفق میشود بعد از مدتی سردار اکرم را که از سوی حکومت مرکزی به فرماندهی خوزستان انتخاب شده بود شکست داده و از قدرت برکنار نماید. وی در راستای تحکیم جایگاه خویش توانست با ایل بختیاری و قشقایی نیز دست به اتحاد زده و آنها را همسو با سیاستهای خود نماید. با این حال شیخ خزعل علیرغم برخورداری از قدرت، در طول دوران حکومت قاجار از حکومت مرکزی اطاعت کرده و کمتر از اوامر حکومت تمرد میکرد. اما این شرایط بعد از همکاری و پیمان دوستی انگلیس و شیخ تغییر میکند و باعث میشود تا اقدامات خودسرانه خزعل علیه حکومت تشدید گردد. رابطه شیخ خزعل و انگلیس، طی دو قرارداد محرمانه ایجاد و طی آن هر یک از طرفین تعهداتی را پذیرفتند که منعکس کننده اهداف و دلایل خاص آنان از این اتحاد بود.
رابطه شیخ خزعل و انگلستان: بررسی اهداف و دلایل
توجه و التزام انگلستان به مناطق جنوبی ایران، بعد از کسب امتیاز 60 ساله بهرهبرداری از نفت جنوب ایران از اهمیت خاصی برخوردار گشته و با قرارداد 1907 انگلیس و شوروی، دو چندان میگردد. طی این قرارداد، جنوب ایران به انگلیس اعطا و مناطق شمال نیز به تصرف روسیه درآمد. انگلیس به فاصله کمی بعد از این قرارداد، شرکت نفت انگلیس را تشکیل داده و با گسترش عملیات کشف چاههای نفتی، حفظ آن منابع را در اولویت قرار میدهد. در این راستا، انگلیس با در پیش گرفتن سیاست اتحاد با رؤسای قبایل، به تقویت روابط خود با کسانی چون شیخ خزعل میپردازد.
البته شیخ خزعل هم در انعقاد قرارداد دوستی با انگلیس، به دنبال حفظ جایگاه و موقعیت خود بوده و نیاز به این دوستی را احساس میکرد. از این رو دو طرف تصمیم میگیرند طی قراردادی در سال 1910 اتحاد با یکدیگر را به رسمیت بشناسند. در این قرارداد دولت بریتانیا متعهد میگردد، در صورت تجاوز ایران به حقوق شیخ حمایت لازم را از او به عمل آورد و این حمایت تا رسیدن به راه حلی رضایت بخش ادامه داشته باشد و در عوض شیخ نیز متعهد شد بدون موافقت قبلی با انگلیس دست به انتخاب جانشین و ولیعهد نزند.1
همچنین شیخخزعل موافقت کرد که با دریافت 650 لیره در سال، حفاظت تأسیسات و لولهها و نیز ایجاد امنیت در منطقه را بهعهده گیرد. افزون بر آن، دههزار لیره هم وام گرفت.2 شیخ خزعل و انگلستان با قرارداد محرمانه دیگری در سال 1915 به تحکیم روابط خود پرداختند. در این قرارداد که همزمان بود با سال دوم جنگ جهانی اول، شیخ خزعل با دادن اطلاعاتی در رابطه با عثمانی، به همدستی با انگلیس میپرداخت.
علت اصلی حمایت انگلیس از شیخ خزعل، همانطور که گفته شد در وهله اول حفظ تأسیسات نفتی بود. انگلیس به خوبی از قدرت شیخ در منطقه و تسلط او بر سایر قبایل آگاه بود و به زعم انگلیس، شیخ گزینه مناسبی جهت جلوگیری از هر گونه شورش علیه این کشور و به خطر انداختن چاههای نفتی بود.
این در حالی بود که این کشور بنا بر منافع خود، «در گیلان و آذربایجان از حکومت مرکزی در برابر جنبشهای محلی حمایت میکرد. اما در جاهای دیگر به ویژه مناطق نزدیک به میدانهای نفتی، در لرستان و به خصوص در خوزستان سیاست این کشور بر مبنای حمایت از ایلات محلی قرار داشت.»3
این وضعیت باعث میشود تا به مرور قدرت سیاسی و اقتصادی شیخ خزعل افزایش یابد. چنانچه «تا سال 1300 خزعل در ردیف شیوخ درجه اول خلیج فارس بود. خوزستان را اداره میکرد و اگر از طرف دولت، حکمران تعیین میشد، باید طبق نظر خزعل عمل میکرد والا از بین میرفت.»4
در واقع، خزعل که «در سالهای هرج و مرج، قدرت گرفته و حکمران بیش و کم خودمختار ایالت شده بود، پول داشت، حمایت طوایف را داشت»5 و از همه مهمتر انگلیس نیز از او پشتیبانی میکرد؛ اما این وضعیت چندان ثابت نماند و با کودتای 1299 و روی کار آمدن رضاخان تغییر کرد. رضاخان با اعلام سیاست خود جهت برچیدن بساط شیخ خزئل، در پی بهانهای جهت از بین بردن او بود؛ چرا که خزعل از حکومت مرکزی اطاعت نکرده و از دادن بدهی خود به دولت خودداری مینمود. در این شرایط، سیاست انگلیس وساطت جهت حل اختلافات میان رضاخان و شیخ خزعل بود؛ اما با تغییر حکومت شوروی در سال 1917 و آسوده شدن خیال انگلیس از حکومت شوروی، حمایت از رضاخان و حکومت مرکزی در دستور کار این کشور قرار میگیرد و همین موضوع فرصت مناسبی بود تا رضاخان با حمله به شیخ، برای همیشه او را از صحنه قدرت برکنار نماید. با ورود رضاخان به خوزستان در سال 1303 شمسی، توافقی میان شیخ و رضاخان منعقد و در نهایت طبق آن شیخ متعهد میشود به تهران برود و در مقابل، رضاخان نیز هیچ آسیبی به او نرساند. خزعل بعد از ورد به تهران چند سالی را تحتالحفظ در این شهر گذرانده و در نهایت در 75 سالگی در منزل خود به دستور رضاخان به قتل میرسد.
فهرست منابع:
1- جواد شیخ الاسلامی، افزایش نفوذ روس و انگلستان در ایران، تهران: انتشارات کیهان، ۱۳۶۹، ص 36
2- مسعود عرفانیان، حکمران محمّره، شیخ و رئیس قبیله محیسِن، از 1315 تا 1343/1303، جلد 15، 1393
3- نیکی کدی، ایران دوران قاجار و بر آمدن رضاخان، ترجمه مهدی حقیقت خواه، ققنوس. تهران: 1381، ص 131