شاه در زمان تاسیس حزب رستاخیز در اوج قدرت و شوکت بود. او در آن دوره با شعار معروف تمدن بزرگ خود تصور می کرد که عنقریب ایران و ایرانی را از دست دیو عقب ماندگی رها خواهد کرد و به سر مقصد پیشرفت و تمدن می رساند.
شاه در زمان تاسیس حزب رستاخیز در اوج قدرت و شوکت بود. او در آن دوره با شعار معروف تمدن بزرگ خود تصور می کرد که عنقریب ایران و ایرانی را از دست دیو عقب ماندگی رها خواهد کرد و به سر مقصد پیشرفت و تمدن می رساند. غافل از اینکه مردم در این دوران بیش از هر چیز ار فساد و استبدادی که در داخل حکومت بود منزجر وناراحت بودند. شنیدن ادعاهای شاه در این دوران اما خالی از لطف نیست. او به دنبال گزینش فرهنگ خودی وبیگانه بود در حالی که با دین اسلام در نبرد بود:
«در راه نیل به تمدن بزرگ ما باید بر اساس جهان بینی همیشگی ایرانی بهترین اجزاء مدنیت و فرهنگ و فرهنگ ملی خویش را با بهترین اجزاء تمدن و فرهنگ جهانی در آمیزیم ... باید دانش و تکنولوژی پیشرفته جهان صنعتی را به بهترین صورت مورد اقتباس و استفاده قرار دهیم ولی در همان حال باید از رسوخ عناصر نامناسب تمدنهای دیگر در جامعه ی خود و از سرایت آلودگیهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی آنها بدین جامعه جلوگیری کنیم. باید غرب زده نباشیم ولی این مفهوم را مرداف با دشمنی با غرب و با هر گونه تجدد طلبی تلقی نکنیم...»