از میان همسران محمدرضا او بیش از هر کس به ثریا علاقه داشت و هر گاه یاد او می افتاد متاثر می شد. اسدالله علم در این رابطه در یادداشت روز پانزدهم اردیبهشت سال 1352 می نویسد . . .
از میان همسران محمدرضا او بیش از هر کس به ثریا علاقه داشت و هر گاه یاد او می افتاد متاثر می شد. اسدالله علم در این رابطه در یادداشت روز پانزدهم اردیبهشت سال 1352 می نویسد:
«صبح به بندرعباس رفتیم. هوا گرم بود. تاسیسات مفصل دریایی مورد توجه واقع شد. سه چهار ساعت در آفتاب گرم بندرعباس پرسه زدیم. خیلی مشکل بود. ناهار در بندرعباس صرف فرمودند. قرار بود بیمارستان شیر و خورشید را نیز ببینند. سر ناهار فرمودند نمی روم، علت را بعداً به تو خواهم گفت. به اتاق استراحت شاهنشاه رفتم، علت را جویا شدم. فرمودند، «آخر اسمش ثریاست» (ملکه سابق). بیچاره ثریاً «آن وقت علیاحضرت خیال خواهند کرد من مخصوصاً این کار را کردم.» از شاه تا گدا گرفتار زنهایمان هستیم.»