از زمانی که انسان قدم بر عرصهی خـاک نـهاده اسـت، بـرای زدودن تـن از ناپاکیها اهمیت زیادی قائل بوده است و در این بین ادیان مختلف نیز پاککنندگی آب و آتش و خورشید و خاک را پذیرفته و آن را بر پیروان خویش مقرّر داشتهاند.
از زمانی که انسان قدم بر عرصهی خـاک نـهاده اسـت، بـرای زدودن تـن از ناپاکیها اهمیت زیادی قائل بوده است و در این بین ادیان مختلف نیز پاککنندگی آب و آتش و خورشید و خاک را پذیرفته و آن را بر پیروان خویش مقرّر داشتهاند. طبیعیترین و سودمندترین عـنصری که بشر پیش روی داشته است،آب بوده است. با اینهمه، آنچه از آثار مکتوب پیشینیان برمیآید، این است که محلّی مخصوص به نام گرمابه فراتر از زمان سلیمان نبی مطرح نبوده است. علاقه ایرانیان به پاکیزگی و استحمام نیز هم در دوران باستان و هم در دوران فتح اسلامی، زبانزد عام و خاص است. در این بین افسانههای فراوانی که از حضور جنیّان در حمّامها حکایت میکند و همهی ما کمابیش برخی از آنها را شنیدهایم و ایـنکه بـودهاند کسانی که از ترس جن به صحن حمام گام نمینهادهاند، در آثار مکتوب و منقول ما فراوان است؛ ولی شاید جالبترین آنها حکایت مظفّر الدّین شاه قاجار باشد که هروقت هوس حـمّام در سـر مـیپخت، امیر بهادر جنگ،وزیر دربـار خـود را بـه حمّام میفرستاد تا اجنّه را از آنجا دور کند. گاه برای راندن جنیّان از جام چهلکلید استفاده میکردند و البتّه اینهمه را نباید برخاسته از بیم صرف یـا تـوهّم بـاطل انگاشت، بلکه فضای تاریک و پیچدرپیچ حمّام که بـخش زیـرینش آتش بود، و شیطان نیز از آتش است، و بخش رویین به سیهچال و زندان میمانست، خواهناخواه،وجود شبحها و گاه موجوداتی غیرانسانی را بـه اذهـان مـتبادر میساخت.
منبع:ناصر نجمی، دار الخلافهی طهران، تهارن، نشر همگام، 1362، ص 412.