یکی از ویژگیهای غفلتبار شخصیتی محمدرضا شاه، تملقدوستی بود که اطرافیان وی، از آن سود میبردند تا به اهداف خود برسند. ایـن ضـعف شـاه، چنان شدید بود که بر هیچ یک از اطرافیانش پوشیده نـبود.
یکی از ویژگیهای غفلتبار شخصیتی محمدرضا شاه، تملقدوستی بود که اطرافیان وی، از آن سود میبردند تا به اهداف خود برسند. ایـن ضـعف شـاه، چنان شدید بود که بر هیچ یک از اطرافیانش پوشیده نـبود. محمدرضا زانو زدن وزیران در برابر پایش را یک سنت ملی مـیپنداشت و هـر وقـت در جمع حاضر میشد، دست خود را دراز میکرد تا ببوسند. او چنان به تملقخواهی شهرت یـافته بـود که نه تنها اطرافیان داخلی، بلکه شخصیتهای خارجی نیز در محافل خصوصی خود، از ایـنکه تـوانستهاند از ایـن راه عوایدی هم به جیب بزنند، بر حماقتهای شاه میخندیدند. اسدالله علم در خاطرات خود آورده است: «یک روز از شاه پرسیدم آیا اجازه میدهند نخستوزیر و وزیر خارجه (اردشیر زاهدی ) را رسماً توبیخ کنم، چـون در مـحضر اعـلیحضرت به هیچ وجه ادب و احترام لازم را به جا نمیآورند». شاه با ایـن خـواسته علم مخالفت میکند و به وی میگوید: «ندیدی چطور وقتی با اردشیر دست میدهم، جلوی من زانـو مـیزند». عـلم در آن لحظه با خود گفت: «باورنکردنی است که تا چه حد تملق و چـاپلوسی مـیتواند ... آدمها را کور کند».
منبع:علم، اسدالله، گفتگوی من با شاه، زیر نـظر عـبدالرضا مـهدوی، جلد 1 و 2، تهران، طرح نو،1371، صص 222 و 223