بعد از کودتای 1299، با اینکه ظاهراً قوامالسلطنه و سرپرستان قدیمی قدرت را در دست داشت، اما شاه از ترس سکوت کرده و تمام مجموعه دولت تحت امر و اختیار رضاخان قرار داشت
رضاشاه از همان ابتدای کودتای 1299 قدرت را به دست گرفت. این قدرت تنها شامل امور نظامی نبود، بلکه قدرت سیاسی را نیز دربرمیگرفت. چنانچه با وجود شاه و نخستوزیر عملاً اختیارات کشور بر دست او بود و شاه قدرت مداخله نداشت.
«در پاییز سال 1921، جان آر. داس پسوس یکی از نویسندگان مشهور آمریکایی، به ایران سفر کرد و به دوست خود، فردریک برد، نایب کنسول آمریکا در بیروت نامهای نوشت. در نوشتههای داس پسوس آمده است که با اینکه ظاهراً قوامالسلطنه و «سرپرستان قدیمی» قدرت را در دست دارند، «شاه از ترس سکوت کرده است» و تمام مجموعه دولت «تحت امر و اختیار رضاخان» میباشد. وی همچنان بر مسند وزارت جنگ تکیه زده است و فرماندهی 18000 سرباز را بر عهده دارد؛ بزرگترین نیروی نظامی که ایران تا به امروز به خود دیده است. وی فردی قابل توجه به نظر میرسد؛ بی سواد است و زندگی [کاری] خود را از زمانی که یک سرباز صفر بود آغاز کرد، اما انرژی بسیاری داشت. داستانها حاکی از آن است که وی قادر به خواندن و نوشتن نیست. به هر حال اگر این داستانها صحت هم داشته باشند، شکی نیست که وی بر اوضاع فعلی چیره است؛ و ارتش او تمام عواید مملکت را میبلعد و حتی یک شاهی هم برای دیگر وزارت خانه های دولت باقی نمیگذارد.»
منبع: محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجمین سیدرضا مرزانی، مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 203