میدانم که نبودن من به او صدمه روحی زیادی میزند؛ به این معنی که او هم فولاد نیست و ناچار باید حرف خودش را تا حدی به یک شخصی بزند و میتوانم ادعا کنم که آن شخص فقط من هستم.
اسدالله علم موقعیتی استثنایی نزد شاه داشت. خود او بارها در یادداشتهایش به این دوستی نزدیک اشاره کرده است؛ از جمله در روزنوشت 7 اردیبهشت 1356و در آستانه کنارهگیری از وزارت دربار مینویسد: «نزدیک سه ماه است که در اروپا مشغول معالجه و استراحت و گذراندن دوران نقاهت هستم. در این زمینه عریضه به شاهنشاه عرض کردم. بههرحال باید این تکمضرابها یکی دو دفعه چه با تلفن و چه با عریضه، بزنم شاید شغل مرا عوض بفرمایند. ... میدانم که نبودن من به او صدمه روحی زیادی میزند؛ به این معنی که او هم فولاد نیست و ناچار باید حرف خودش را تا حدی به یک شخصی بزند و میتوانم ادعا کنم که آن شخص فقط من هستم؛ زیرا اگر [به من] اعتماد صد درصد نباشد، 99 درصد اعتماد او را دارم». او در ادامه موضوع مکالمات خود و محمدرضا پهلوی را این گونه بیان میکند: «از سیاست خارجی تا مسائل خانودگی و مسائل کشوری و دختربازی و غیره و غیره همهجوره صحبت هست».
منبع: امیراسدالله عَلَم، یادداشتهای علم، ویراستار علینقی عالیخانی، ج 6، تهران، انتشارات مازیار ـ معین، 1393، ص 443.