ظهور دوران سرمایهداری کمک زیادی به رشد استعمارگرایی کرد و در واقع میان این دو رابطه گسست ناپذیری وجود دارد. از جمله این تاثیرات میتوان به تأثیرات دگرگونکننده صنعتیسازی، تغییرات اقتصادی، و گسترش امپراتوری را بر تاریخ جهانی اشاره کرد.
ظهور دوران سرمایهداری کمک زیادی به رشد استعمارگرایی کرد و در واقع میان این دو رابطه گسست ناپذیری وجود دارد. از جمله این تاثیرات میتوان به تأثیرات دگرگونکننده صنعتیسازی، تغییرات اقتصادی، و گسترش امپراتوری را بر تاریخ جهانی اشاره کرد. درواقع گذار از صنایع دستی به ماشینی، جایگزینی فئودالیسم با سرمایه داری، و نقش سفته بازی در پیشبرد سرمایه گذاری های استعماری، چشم انداز استعمار را تغییر داد و پایه های سیستم های اقتصادی مدرن و ساختارهای قدرت را پی ریزی کرد:
«صنعت دستی جای خود را به صنایع ماشینی و نیروی کارگر جای خود را به نیروی بخار میدهد. سرمایهداری به طور کامل جایگزین فئودالیزم میگردد. هم روند با آن سوداگری جای خود را به استعمار میدهد روابط سوداگرانه به روابط استعماری تبدیل میشود و کشورهای سرمایه دار جایگزین شرکتهای سوداگر میشوند. سوداگری آن عامل تعیین کنندهای است که در شرق استعمار و در غرب سرمایهداری را مستقر میگرداند قبل از رشد و گسترش سوداگری شرق و غرب دارای نظامهای فئودالی با تفاوتها و ویژگیهای خاص خود بودند سوداگری آن اهرم تعیین کنندهای است که با حرکت و جابجایی سرمایه و کالا در دوران متأخر فئودالی دو وجه یک نظام جدید را هم روند با هم گسترش میدهد و خود در این دو موجود مخو و نابود میشود. با گسترش سرمایهداری و ایجاد مستعمرات دیگر نیازی به سوداگری نیست و شرکتهای سوداگر یکی پس از دیگری در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ محو میشوند اما میراث به جا مانده از آنها یک سرمایهداری قوی در یک سو و مستعمرهای وسیع در سوی دیگر است.»
منبع: علیرضا ثقفی خراسانی، سیر تحولات استعمار در ایران، مشهد، نشر نیکا، 1375، ص 107