۰
plusresetminus
کودتای اسفند 1299 در یکی از برهه‌های آشفته سیاسی رخ داد. این آشفتگی هم متوجه وضعیت داخلی ایران است و هم عوامل بین‌المللی از جمله وضعیت داخلی شوروی. آشفتگی سیاسی و اقتصادی ایران باعث شد تا رضاخان مانع جدی در کسب قدرت نداشته باشد. آشفتگی سیاسی شوروی نیز فرصت مخالفت این کشور با کودتا را از بین برد.
رویکرد شوروی به کودتای اسفند 1299

رضاخان اولین گام کسب قدرت را با کودتای 3 اسفند 1299 آغاز کرد. این کودتا، کودتایی نظامی بود که طی آن رضاخان با همراهی قزاق‌ها، تهران را تصرف کرد و مقام سرداری سپه را از آن خود کرد. کودتای 1299 به استناد بسیاری از منابع تاریخی، توسط انگلیس طراحی شده بود. انگلیس در آن دوره یکی از مهم‌ترین بازیگران خارجی در عرصه داخلی ایران بود. البته علاوه بر انگلیس، شوروی نیز جزء بازیگران ذینفع در ایران بود. این دو کشور در آن برهه رقیب یکدیگر محسوب می‌شدند. هر چند بعدها این فضا تغییر کرد و دو کشور به سوی اتحاد گام برداشتند. با این حال با توجه به فضای سیاسی آن دوره، سوالی که مطرح است این است که واکنش شوروی به کودتای اسفند 1299 چه بود؟
 
وضعیت داخلی روسیه و الغای تمام امتیازات استعماری
روسیه مقارن با کودتای 1299 از نظر داخلی با شرایط بی‌ثبات مواجه بود. این کشور در سال 1917 م. انقلاب اکتبر را پشت سر گذاشته بود. در انقلاب اکتبر 1917 م امپراطوری تزاری روسیه واژگون شد. کنسول روسیه تزاری در خوی فورا به رژیم جدید پیوست و نماینده دولت انقلابی شوروی در تهران شد و الغا امتیازات تحمیلی را طی بیانیه‌ای اعلام داشت.[1] این بدان معنا است که شوروی در آن دوره به مانند گذشته فرصت مداخله در امور داخلی ایران را نداشت و مجبور بود در برابر برخی از تحولات به وقوع پیوسته در ایران سکوت اختیار کند.
 
وضعیت بین‌المللی و سیاست‌های شوروی
شوروی در برهه‌ای که کودتای 1299 به وقوع پیوست تحولات خاصی را در عرصه بین‌المللی پشت سر می‌گذاشت. به طور کلی همانطور که در بخش مقدمه نیز اشاره کردیم، سیاست این کشور در ایران، کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی و نیز رقابت با انگلیس بود. اما مقارن با کودتای 1299 و حتی پیش از آن برخی از تغییر و تحولات باعث شد تا موضوع رقابت انگلیس و شوروی کمرنگ شود. یکی از این مسائل همان کودتای اکتبر 1917 م بود که مقامات شوروی را سرگرم امور داخلی خود کرد. این موضوع نقش مهمی در کمرنگ شدن وضعیت رقابتی دو کشور انگلیس و شوروی داشت. به عبارتی اگر تا پیش از آن انگلیس یا شوروی نسبت به مداخله در امور داخلی ایران و یا دریافت امتیاز توسط رقیب خود حساسیت زیادی داشتند، بعد از انقلاب اکتبر اهمیت چندانی به این موضوع نمی‌دادند. این وضعیت همچنین منجربه توافق و همکاری زدو کشور در برخی از زمینه‌ها نیز شده بود. چنانچه وقتی شوروی مذاکراتی را با ایران در سال 1920 آغاز کرد، انگلیس مخالفتی با این موضوع نداشت؛ زیرا مذاکرات لئون کراسین نماینده بازرگانی شوروی در لندن با مقامات انگلیسی منجربه یک توافق کلی پیرامون برخی از اختلافات دو کشور شده بود.[2]
 
تحولات صورت گرفته و واکنش شوروی به کودتای 1299
با توجه به توضیحاتی که پیرامون وضعیت داخلی شوروی و تحولات بین‌المللی صورت گرفته در آن دوره که دادیم احتمالا می‌توان تا حدودی به مواضع شوروی در قبال کودتای 1299 پی برد. بر این اساس می‌توان گفت شوروی نسبت به کودتای 1299 مواضع مشخصی نداشت و ترجیح می‌داد در این رابطه سکوت کند. در واقع این کشور با اتخاذ موضع انفعالی، واکنش خاصی به کودتای 1299 نشان داد. چرخش سیاست شوروی در قبال ایران و رقیب دیرینه‌اش را می‌توان در انعقاد قرارداد 1921 نیز مشاهده کرد. این قرارداد گرچه بعد از وقوع کودتای 1299 منعقد شد؛ اما حکایت از تغییر و تحولات سیاست خارجی شوروی داشت. بر اساس این قرارداد، تمام قراردادهای استعماری پیشین خود با ایران را ملغی اعلام کرد و حتی مطالبات یازده میلیون لیره ای خود را، طبق قرارداد 1921 بخشیده و از دریافت آن چشم پوشی کرده بود.[3]
 
آیا شوروی قدرت مقابله با انگلیس را نداشت؟
یکی از سناریوهای مطرح شده در رابطه با مواضع شوروی در قبال کودتای اسفند 1299، ناتوانی شوروی در برابر انگلیس است. بر اساس این سناریو گفته شده است که شوروی از کودتای 1299 به هیچ وجه رضایت نداشت و دست به تلاش‌های گسترده‌ای جهت شکست کودتا زد؛ اما موفق نشد. حتی گفته شده است شوروی در آن دوره سعی کرد از طرق مختلف بر ایران نفوذ کند و مانع از مداخلات انگلیس در ایران شود. بر اساس همین سیاست نیز این امر منجر به تهاجم ارتش سرخ به شمال ایران در سال 1920 حمله کرد.بنابراین به تبع این موضوع،  تلاش هایی برای جلوگیری از کودتای تحت رهبری انگلیس در ایران صورت گرفت، اما این تلاش ها به دلیل ضعف پادشاه ایران، احمد شاه قاجار، که شجاعت مقابله با رضاخان را نداشت، با شکست مواجه شد. در نهایت، شوروی مجبور به سازش شد و در کنار انگلیس از کودتای 1299 حمایت کرد. بدین ترتیب سیاست مخالفت با کودتا، جای خود را به سیاست حمایت از کودتا داد. گفته شده است این اتحاد و همکاری با تلاش‌های فردی به نام روتشتین وزیرمختار شوروی در ایران صورت گرفت. روتشتین از دوستان نزدیک لنین بود و درک عمیقی از تحولات سیاسی داشت. او بر این باور بود که همکاری انگلیس و شوروی می‌تواند به تحقق اهداف شوروی کمک زیادی نماید. به همین دلیل نیز پس از کودتای سوم اسفند، روتشتین، مأمور شد که قضیه جنگل را خاتمه دهد.[4]
 
سخن نهایی
کودتای اسفند 1299 در یکی از برهه‌های آشفته سیاسی رخ داد. این آشفتگی هم متوجه وضعیت داخلی ایران است و هم عوامل بین‌المللی از جمله وضعیت داخلی شوروی. آشفتگی سیاسی و اقتصادی ایران باعث شد تا رضاخان مانع جدی در کسب قدرت نداشته باشد. آشفتگی سیاسی شوروی نیز فرصت مخالفت این کشور با کودتا را از بین برد. علاوه بر این اگر شوروی قدرت مقابله با کودتا را نیز داشت؛ فضای بین‌المللی آن دوره، این کشور را به همکاری با انگلیس سوق داد. انگلیس از حامیان رضاخان بود و تلاش زیادی جهت روی کار آوذردن رضاخان به کار برد. بر این اساس شوروی نتوانست موضع خاص و قاطعانه‌ای در برابر کودتا داشته باشد. به طور کلی و خلاصه می‌توان گفت موضع شوروی در برابر کودتای 1299، تلفیقی از مواضع انفعالی تا حمایت غیرمستقیم از رضاخان و کودتای او بود.
 
 
 
[1] - . سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفدهم، 1391، ص 180
[2] - عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، چاپ یازدهم، 1385، ص 366
[3] - جمعی از نویسندگان، اولين همايش ايران و استعمار انگليس، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، 1387، ص 698
[4] - هدایت‌الله بهبودی، روز شمار تاريخ معاصر ايران، جلد 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، 1385، ص 141
https://www.cafetarikh.com/news/49923/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما