جنگ جهانى دوم با حمله آلمان به لهستان آغاز شد. دولت آلمان ابتدا در مورد اقليتهاى آلمانى منطقه دانتزيك، كه در عهدنامه ورساى به لهستان واگذار شده بود، به اين كشور هشدار داد. امّا حمله به لهستان بهانه مناسبترى مىطلبيد، بنابراين هيتلر در سپتامبر 1939 تراشيدن بهانة مناسب و لازم براى حمله به لهستان را به عهده شلنبرگ رئيس سازمان جاسوسى خود واگذاشت
در سال ۱۳۲۴ قوام السطلنه به عنوان نخست وزیر ایران برای حل قضیه آذربایجان که توسط جعفر پیشه وری و با حمایت شوروی اشغال شده بود، به مسکو رفت تا در این خصوص با استالین گفتگو کند.
سراسر تاریخ حاکی از آن است که جباران خودکامه و ستمگر همه مردمی بدخیال، شکاک و ترسو بودند و همواره درگرد خویش احساس توطئه و سوء قصد می کردند. اینان خود بغرنج ترین شویه های را برای حفظ جان خویش ابداع می نمودند و شگردهای فراوان به کار می بردند تا از این رهگذر به میزان صداقت و وفاداری اطرافیان خویش پی ببرند.
مرگ مشکوک و معماگونه استالین در نهم مارس سال 1953 میلادی را باید یکی از معماهای تاریخی ای دانست که هنوز هم به رغم گذشت بیش از یک قرن از وقوع آن اسرار آن هویدا نگشته است. فارغ از چگونگی مرگ این دیکتاتور نکته دارای اهمیت آن است که به محض انتشار خبر درگذشت استالین مردم بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای غربی از شنیدن این خبر خوشحال شدند.
پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320 و تبعید رضا خان درباره قتل های صورت گرفته در دوران زمامداری دیکتاتور اخبار متنوعی منتشر شد که برخی از آنها حکایت از جنایتهای مهلکی دارد که جز در زندانهای مخوف استالین نمی توان نمونه های آن را یافت. در یکی از اخبار مربوط به این موضوع که در 12 دی ماه سال 1320 شمسی در «ستاره هفتگی» منتشر شده بود می خوانیم ...
در شهریور 1320 روسها از شمال و انگلیسی ها از جنوب به ایران حمله کردند و بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم را نقض کردند. آنان علاوه بر حمله زمینی حملات هوایی نیز انجام دادند تا ایران بلافاصله تسلیم شود. آنها تلاش کردند تا به نفع متفقین دست به تبلیغ هم بزنند . . .
جنگ سرد زمانی آنچنان فضایی را در عرصه جهانی ایجاد کرده بود که دو ابرقدرت قرن هر که را که با آنان نبود را به مثابه دشمن حساب می کردند و از این رو بودند شخصیت ها و یا دولتهایی که ممکن بود بدون ایجاد هیچ گونه تنش و درگیری در جبهه دشمن باشند؛ این امر به طور خاص تا مرگ استالین امری رایج بود . . .
او یک زن بود اما از بسیاری جهات بسیار خشن رفتار می کرد؛ طنز ماجرا در آن بود که گاهی شاه ماموریت های مهم برون مرزی خود را به او می سپرد و او بود که به دنبال منافع حکومت پهلوی می رفت...
دوران زمامداری استالین در شوروی، تاریکترین دورانی بود که یک ایدئولوژی منحرف می توانست رقم بزند. استالین دوست داشت برای هریک از جنایتهای خویش دلیلی برپایه ایدئولوژی اقامه کند. اورل هاریمن سفیر ایالات متحده امریکا در مسکو از زبان خروشچف درباره لحظات مرگ استالین می گوید . . .
مرگ مشکوک و معماگونه استالین در نهم مارس سال 1953 میلادی را باید یکی از معماهای تاریخی ای دانست که هنوز هم به رغم گذشت بیش از یک قرن از وقوع آن اسرار آن هویدا نگشته است. فارغ از چگونگی مرگ این دیکتاتور نکته دارای اهمیت آن است که به محض انتشار خبر درگذشت استالین مردم بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای غربی از شنیدن این خبر خوشحال شدند.
در واقع چهار سال آخر سی سال استبداد مطلق استالین، ما در مسکو از دور و نزدیک شاهد شیوه رهبری فرعونی او بودیم. روی دیوارها این شعار دیده می شد: «استالین در کرملین به خاطر ما می اندیشد.» موافق این شعار نقش تفکر را استالین به خود مختص می دانست و دیگران کاری جزء آن نداشتند که اندیشه های او را تکرار کنند....
خودروهای اولیه امکانات چندانی نداشتند؛ مثلا در سالهای اول دهه ۱۹۰۰ میلادی در روزهای بارانی رانندگان مجبور بودند از خودرو پیاده شوند و شیشه جلویی را با دست تمیز کنند و این روش یعنی استفاده از خودرو در روزهای بارانی غیرممکن بود.بعدها برخی از تولیدکنندگان خودرو برای حل این مشکل شیشه جلویی خودرو را دوتکه میساختند.
سوپ مار کبرا و مرغ سوخاری کنتاکی از جمله غذاهای محبوب دیکتاتورهای جهان در قرن بیستم بود. ویکتوریا کلارک و ملیسا اسکات در کتاب «غذای دیکتاتورها: راهنمایی بد برای سرگرم کردن ستمکاران» به غذای محبوب برخی از دیکتاتورهای جهان پرداختند.
ژوزف استالین رهبر و سیاستمدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود.