در سند زیر که به سال 1337 بازمیگردد، روحیه و منش «اسدالله علم» وزیر دربار شاه به نقل از هم حزبیهایش به خوبی نشان داده شده است: «آقای علم رهبر آن حزب برای خود مقام (آقائی) قائل است و افراد حزبی را مجبور میسازند که ایشان را با نام (آقا) صدا بزنند و بخوانند.»
روز ۲۵ تیر ۱۲۸۸ مشروطهخواهان و فاتحان تهران، محمد علی شاه قاجار، عامل استبداد صغیر را از سلطنت عزل کردند. در پی به توپ بسته شدن مجلس در ۲ تیر سال ۱۲۸۷ هجری شمسی و بازداشت و سرکوب رهبران و فعالان نهضت مشروطه عمر کوتاه نظام مشروطیت ایران پایان یافت و استبداد صغیر آغاز شد.
با توجه به ساخت استبدادی قدرت سیاسی در عصر پهلوی دوم، تنها فعال مایشاء در تمامی لایه ها و سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی حکومت پهلوی، نظرات و اراده ملوکانه شاهنشاه بود. حتی کابینه و دولت نیز از این قاعده مستثنی نبود.
به گواه تاریخ، بعد از پیروزی کودتای 28 مرداد 1332 فصل جدیدی از دوران سلطنت پهلوی دوم آغاز شد. دورانی که در آن محمدرضاشاه پای در کفش پدر گذاشت و در قامت یک دیکتاتور تمام عیار ظاهر گشت و تمامی سطوح جامعه اعم از نخبگان سیاسی تا مردم عادی از جلوه های استبدادی شاه پهلوی بی نصیب نماندند.
به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق تاریخنگاران، وقوع کودتای سوم اسفند 1299 شمسی که در نهایت منجر به تاسیس سلطنت 53 پهلویها بر ایران شد، تیرخلاصی بر پیکر نیمه جان مشروطیت بود و به نوعی مشروطه را در رسیدن به اهداف و آرمانهای خود ناکام گذاشت.
ظل السلطان مرد بسیار قدرتمند و مستبدی بود؛ او اصفهان و مناطق اطراف آن را تحت سیطره خود داشت. اما جالب اینکه علمای اصفهان برای مقابله با این شخص، هیچ گونه تردیدی به خود راه ندادند و به مقابله با او پرداختند . . .
تاریخ مشروطه ایران بیانگر آن است که بسیاری از مصائب و مشکلاتی که می توانست از طریق گفتگو و رایزنی و توافق حل شود، بر زمین ماند و از همین رو به جای تعامل، خشونت جایگزین شد. این رفتار در دو سوی موافقین و مخالفین جنبش مشروطه و به عبارتی دیگر در هر دو گروه سلطنت طلب و مشروطه خواه دیده می شود. به عنوان مثال . . .
پس از ترور ناصرالدین شاه، زنان درباری نیز در مظان اتهام قرار می گیرند. به هنگام محاکمه میرزا رضای کرمانی از او سوال می شود که «آیا راست است که زنان اندرون با تو متحد بودند. به تو خبر میداند؟» اگرچه میرزا این اتهام را رد می کند و نم پس نمی دهد لکن با توجه به وضعیت نامناسب رفتار شاه قاجار با اکثر زنان درباری احتمال اینکه میرزا رضای کرمانی را در این ...
علمای تشیع در دوره های زمانی متعدد و متفاوت راهکارهای مختلفی را برای رویارویی با استعمار در پیش می گرفتند. گاهی این راه حل ها در همکاری میان استبداد و استعمار بود و گاهی در همراهی با سلطنت علیه دشمن خارجی. شیوه و رویکرد حاج ملا علی کنی در این باره قابل تامل و توجه است . . .
مشروطه خواهان کمتر توانستند از آزادی های اعمال شده در این دوره بهره درست ببرند. آنان به جای مقابله با استعمار و استبداد به مواجهه با دیانت و مقابله با شیخ فضل الله پرداختند. در این میان باید به روزنامه های مشروطه خواه اشاره کرد که دست در دست استعمار به مقابله با روحانیت پرداختند. افسوس که این فرصت مغتنم صرف تلاش های بی موردی شد . . .
در دوره پهلوی اول مسئولین نظارت بر محصولات انتشاراتی علاوه بر اینکه مطبوعات داخل کشور را دقیقاً تحت نظارت خود داشتند؛ به جرایدی که در خارج از کشور تولید شده و به ایران وارد می شدند چه نشریات فارسی زبان و چه نشریات بیگانه شدیداً حساس بودند . . .
در دوران پهلوی اول تقریبا هیچ نشانه ای از مطبوعات مستقل کشور باقی نماند. دستگاه دیکتاتوری عریض و طویل رضا خان تقریبا با هر صدایی که اندک زاویه یا مخالفتی با او داشت برخورد می کرد. احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره وضعیت مطبوعات در این دوران را اینگونه توصیف کرده است . . .
با سقوط دیکتاتوری رضا خان شور، امید و نشاط عجیبی در مردم ایران ایجاد شد. اگرچه اشغال توسط قوای بیگانه رخدادی تلخ بود اما مردم ایران به دلیل رهایی از استبداد رضا خان بسیار خوشحال بودند. به استناد منابع تاریخی عمله ها و اکره های استبداد رضا خانی نیز از تظاهر به خوشحالی و بازیافتن آزادی خودداری نکردند. در رابطه با امید ایجاد شده در کشور روزنامه اطلاعات ...
شبهه مهمی که در باره شیخ فضل الله مطرح شده است و همچنان نیز در این باره طرح بحث می شود، همراهی و همکاری او با محمدعلی شاه و تلاش برای تداوم قدرت اوست. بنابراین برای رفع این مسئله باید به سوالی مهم پاسخ دهیم . . .
. . . عده ای از سربازان قشون ناصرالدین شاه در سر راه شاه اجتماع کرده و چون ماهها حقوق و مواجب خود را دریافت نکرده بودند تصمیم داشتند عریضه ای به شاه دهند. گارد محافظ موکب شاه به ریاست علاء الدوله میرزا احمدخان، درصدد جلوگیری برآمدند و سربازان را به شلاق بستند . . .
به شیخ فضل الله نوری تهمت و اتهام زیادی بسته شد. او را حامی استبداد دانستند و فردی که تلاش می کند تا قدرت محمدعلی شاه را حفظ کند. این در حالی بوده و هست که شیخ فضل الله به کل مخالف استبداد و طرفدار مشروطه مشروع بود . . .
قوام رجل دارای اعتباری بود. اما هرگز به نقش مردم اعتقادی نداشت. او نه به مردم اعتقاد داشت و نه به حرکت به نمایندگی از مردم. بلکه به طور کلی رویه ای مستبدانه را در پیش می گرفت. از این رو به اعتراضات در مقابل تقلب در انتخابات و یا نهضت ملی شدن نفت که کاری مردمی بود نیز اعتقادی نداشت و از این رو خواهان مقابله با مصدق و اطرافیانش بود . . .
بسیاری تلاش می کنند تا با بیان این نکته که سفارت انگلستان تمایل به پناه دادن به شیخ فضل الله نوری داشته است، او را شخصیتی معرفی کنند که با حمایت از استبداد محمدعلی شاه، منافع روسیه در ایران را تامین می کند. اما واقعیت چیزی غیر از این است. شیخ فضل الله نه طرفدار محمدعلی شاه بوده و نه طرفدار روسیه. جرج چرچیل (مدیر اداره ی شرقی سفارت انگلیس در عصر مشروطه) ...