یکی از شکارهای مرسوم در ایران که از دیرباز بین مقامات و دولتمردان ایرانی رایج بود «شکار پره بود». شکار پره یا جرگه تا اواخر دوران پادشاهی قاجاریه هم، در ایران رواج داشته است.
ناصرالدین شاه علاوه بر ترویج عکاسی در میان اشراف و رجال درباری به تمایل بهره مند شدن عموم مردم ایران از این فن و هنر جدید نیز توجه نشان داد، بطوری که . . .
در سال 1307 قمری در سفر سوم ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ، در پاریس عزیز السلطان معروف به ملیجک که یادداشتهای روازنه اعتماد السلطنه از قبایح اعمال و زشتی رفتار او پر است از شاه استدعا کرد که با اعتماد السلطنه عکس بیاندازد . . .
محمدحسن خان مقدم مراغهای (۲۶ شهریور ۱۲۲۲ مراغه، ۱۴ فروردین ۱۲۷۵ تهران)، ملقب به صنیعالدوله و سپس اعتمادالسلطنه، از رجال دربار دوره قاجار و عهد ناصرالدین شاه و صاحب کتابهای بسیار بود. در نوزدهم شوال 1313 هجری قمری اعتماد السطلنه به زیارت حضرت عبدالعظیم رفت و پس از بازگشت به خانه به عادت معمول قوه خاسته و ساعتی پس از صرف قهوه از دنیا رفت.
در بین شاهان معاصر ایران، ناصرالدین شاه علاقه زیادی به علم و هنر عکاسی داشت و کاربردهای فایده مند عکاسی را به فراست دریافته بود. علاوه بر این خود نیز بسیار مشتاق فراگیری این فن و بکارگیری آن بود. از همین رو به سفیر خود فرخ خان امین الدوله که در اروپا به سر می برد، دستور داد که یک تن عکاس ماهر استخدام کرده و به ایران بیاورد . . .
در میان انواع لقبها و مناصبی که در دربار قاجار وجود داشت؛ عکاس باشی اولین لقب حاصل از رواج فن عکاسی در دربار سلطنتی قاجار بود و دارنده این لقب دارای برترین مقام فنی در رشته عکاسی محسوب می شد. این لقب برای اولین بار از سوی ناصرالدین شاه . . .
شواهد متعددی از شلیک توپ در مواقع سفر شاه و یا به هنگام ورود شاه به شهر وجود دارد که بر مبارکی و خوش یمنی شلیک توپ دلالت می کند. اعتمادالسلطنه در خاطرات خود در موارد متعددی به شلیک توپ سواری در مواقع سفر شاه اشاره کرده است . . .
رفتار پادشاهان همواره همراه با خودرایی و استبداد بوده است. پادشاهان ایرانی نیز این خصیصه مستثناء نبوده اند. بسیاری از شاهان ایرانی در برخورد با حوادث بسیار معمولی واکنشهای دهشتناک و عجیبی از خود نشان می داده اند. در یکی از نمونه های تاریخی این ماجرا باید به خاطره ای از اعتمادالسلطنه اشاره کرد . . .
خاطرات اعتمادالسلطنه را باید از جمله آثار گرانبهای باقیمانده از عصر ناصری به شمار آورد. وی که مدتهای مدیدی با شاه دمخور بوده است خاطرات جذاب و در عین حال طنزگونه ای را از احوالات خود و دیگر اطرافیان شاه قاجار نقل می کند. در یکی از این خاطرات اعتمادالسلطنه با بیانی طنز به نحو جالبی به نحوه ابراز محبت ناصرالدین شاه به اطرافیان اشاره می کند و می گوید ...
اعتمادالسلطنه در یکی از بخشهای کتاب خود ضمن نقل احوالات روزانه خود و ناصرالدین شاه و البته ببری خان گربه مخصوص شاه با بیانی شیوا و هوشمندانه به انتقاد از شیوع صفت حسادت در میان رجال سیاسی وقت می پردازد و می نویسد . . .
دیدم قبله عالم کبک سه روزه با کباب جگر بلدرچین میل فرموده به اسهال افتاده اند. تکدر خاطر داشتند. فی الواقع خوف کردم. مخصوصاً که حکیم «طولوزان» هم فرانسه رفته. شاه فرمودند فلانی این شکم روش را چه کنیم؟ عرض کردم پادشاه فرانسه . . .
اعتمادالسلطنه که از رجال دربار ناصرالدین شاه بود، در روزنامه خاطرات خود، وقایع سیاسی و اتفاقهای دربار را در ۱۵ سال آخر عمرش ثبت کرده است که شامل سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ قمری برابر با ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ میلادی میشود. وی چون به دربار شاه راه داشت، نکتههای قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زد و بندهای سیاسی و مسائل پشت پرده به نگارش درآوردهاست.