شاه در راستای ایجاد مشروعیت حکومت خود در دهه 1350 سیاستهای جدیدی را پیش رو گرفت. یکی از این سیاستها، سیاست کاهش فشار بود. سیاست کاهش فشار با هدف کاهش هر نوع فشار اقتصادی و نظامی از سوی داخل و خارج از کشور اتخاذ شد
شکل مالکیت زمین و روابط اجتماعی تا قبل از اصلاحات ارضی ارضی با مشکلات عدیده و نابرابریهای زیادی میان زمینداران و افراد فاقد زمین برخوردار بود. علیرغم آنکه رضاشاه نیز در دوره خود مدعی تغییراتی در این زمینه بود؛ اما عملاً تا اواخر دهه 1330 تغییر خاصی در این زمینه به وجود نیامده بود.
بسیاری از شرکتهای زراعی خاص که با هدف تشویق سرمایهگذاران بخش خصوصی در امور کشاورزی تعبیه شده بود، عملاً نتوانستند موفقیت لازم را کسب کنند. این موضوع متأثر از عوامل زیادی بود که شاید بتوان در میان تمام آنها، نقش مداخلهگرایانه دولت را پررنگترین عامل دانست.
موشکافی انقلاب سفید و بررسی دلایل شکست آن موضوعی است که میتوان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرد. با این حال یکی از دلایل اصلی شکست این سیاست، سیاسی کردن لایحه بود. در حالی که اهداف این لایحه بر امور اقتصادی تاکید داشت
دربار یکی از نهادهای وسوسهانگیز بود که بسیاری از سیاستمداران تمایل داشتند به آن راه یابند. البته این تمایل تنها محدود به سیاستمداران نبود؛ بلکه بسیاری از امرای ارتش نیز نسبت به دربار چنین دیدگاه داشتند. برای این کار تنها کافی بود تا ارتشیان شرایط مناسب با دربار داشته باشند و بتوانند به راحتی به آن راه یابند
خرید تسلیحات نظامی شاه از خارج به زعم او میتوانست باعث تقویت قدرت نظامی کشور و سلطنت او شود. اما این موضوع در درازمدت دردسرهایی را به همراه داشت که در نهایت باعث شد شاه در وضعیت دوگانه و متناقض بیم و امید قرار گیرد
در دهه 1350 شمسی قیمت نفت ایران به یکباره افزایش یافت. شاه و سیاستمداران تابع او این وضعیت را به عنوان بهترین فرصت جهت ساخت تمدن بزرگ یافتند. آنها این مسیر را بسیار آسان میدیدند و تصور میکردند با اتکا به درآمدهای نفتی میتوان به راحتی از پس اجرای پروژههای بزرگ برآمد
یکی از جنبههای سیاسی قدرت شاه، جنبه آشکار و ظاهر قانونی بود. شاه مطابق با قانون اساسی از اختیاراتی برخوردار بود. اما این اختیارات مربوط به قانون اساسی دوره مشروطه نبود، بلکه بر اساسص تغییراتی که بعدها در حکومت پهلوی به وجود آمد، شکل گرفت
قدرت سیاسی شاه دو جنبه داشت. یک جنبه پنهان و یک جنبه آشکار. منظور از جنبه پنهانف اعمال قدرت دیکتاتوری به روشی پنهان بود. به گونهای که کمتر کسی متوجه آن بود
قدرت سیاسی شاه از ابتدای سلطنت تا پایان آن با فراز و فرودهایی مواجه بود. شاه تا پیش از کودتای 28 مرداد قدرت سیاسی چندانی نداشت؛ اما بعد از کودتای 28 مرداد، قدرت او به یکباره تغییر کرد و به شخص اول مملکت تبدیل شد.