در میان تحلیل عوامل نارضایتی مردم از حکومت پهلوی عوامل متعددی وجود دارد. با این حال بسیاری از مردم نقش تحولات سیاسی در دهه 1330 و تغییرات صورت گرفته بعد از آن را نیز بسیار مهم دانسته و معتقدند یکی از نقاط عطف نارضایتیها که عمدتاً هم سیاسی بود، از آن سالها شکل گرفت.
بختیار یکی از گزینههای چالشبرانگیز حکومت در حل بحران سیاسی پیش آمده بود. با این حال امیدها نبست به او چندان پایدار نبود و بسیاری به او به دیده تردید مینگریستند. به خصوص آنکه برخی معتقد بودند او نیز یکی از حامیان اصلی شاه است.
شکست ایران در پی جنگهای طولانی با روسیه، عباس میرزا را نسبت به ضعف سیاسی و نظامی کشور آگاه کرد. از این رو، وی از اولین کسانی بود که اندیشه ایجاد ارتشی مدرن و قوی را مطرح نمود. البته مشاوره قائم مقام نیز در این اندیشه بیتاثیر نبود
انقلاب اسلامی باعث گسست روابط ایران و برخی از هم پیمانان حکومت پهلوی شد. تا پیش از این حکومت پهلوی و شخص محمدرضا خواهی نخواهی باید روابط خود را با کشورهای هم پیمان غرب-نظام سرمایه داری- حفظ می کرد. از جمله این کشورهای هم پیمان غرب نیز عربستان بود
تشکیلات و ساختار سازمان از مدتها قبل به خدمت شرایط جدید درآمده بود. اکیپهای مختلفی توسط عناصر مسئول نهادها، بخصوص نهاد دانشآموزی و دانشجویی، سازماندهی شدند که هر کدام میبایست با چند تیم، جریان راهپیمایی مسلحانه را پیش ببرند.
سیاست کاهش فشار یکی از سیاستهایی است که توسط محمدرضا شاه پهلوی در دهه 1350 اتخاذ شد. این سیاست مبتنی بر اهداف و برنامههای متعددی بود و با اهداف خاصی صورت گرفت. البته شرایط آن دوره نیز در اتخاذ این تصمیم بیتاثیر نبود
حوادث سیاسی ایران در سال 1357 با سرعت بسیار عجیبی پیش رفت. حوادث غیرقابل انتظار بود و بسیاری از تحلیلگران خارجی انتظار آن را نداشتند. تا جایی که بسیاری از تحلیلگران خارجی از تحلیل درست وقایع بازماندند. سولیوان از جمله این افراد است
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نوگرایی به معنای واقعی آن در حکومت پهلوی رخ داد. اما بخش پنهان این موضوع آن است که نوگرایی با اشتباهاتی همراه بود. اشتباهاتی که عواقب متعددی را در زمینه سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی متوجه کشور کرد.
نخبگان مذهبی از جمله گروههایی بودند که در دوره رضاشاه مورد سختترین سرکوبها قرار گرفتند. در میان نخبگان مذهبی نیز برخی از شخصیتها بیشتر از سایرین تحت سرکوب قرار گرفتند که آیتالله مدرس از جمله آنهاست
حکومت شاه بعد از قیام 15 خرداد به جای واقعبینی و تحلیل منطقی از حوادث 15 خرداد، به تئوریهای توطئه روی آورد. شاه و حکومت، قیام 15 خرداد را توطئه کشورهای خارجی از جمله کشورهایی که رابطه حکومت با آنها مناسب نبود، نسبت داد
شاپور ریپورتر عامل ارتباطی مهمی بین آمریکا و ایرانیان در بخشهای مختلف سیاسی و نظامی بود. او جهت کسب اطلاعات مورد نیاز آمریکا، ملاقاتهای متعددی را با افراد و مقامات ترتیب میداد تا هر آنچه را که آمریکا به آن نیاز داشت فراهم کند
ارتش، مهمترین اهرم قدرت سیاسی شاه بود. از این رو شاه به روشهای مختلفی دست زده بود تا این نهاد نظامی مهم را زیر سیطره خود قرار دهد. شاه در اجرای این سیاست تا حدودی موفق بود. هر چند بعدها این سیاست شکست خود. روشهای شاه در اجرای این سیاست و دلیل شکست آن عبارت است از...
سیاست ایران در برابر کشورهای درگیر در جنگ جهانی اول، سیاست بیطرفی بود. این سیاست، طرفداران و مخالفان خاص خود را داشت. علیرغم آنکه بسیاری از این سیاست حمایت میکردند؛ اما برخی از تحلیلگران آن را مورد انتقاد قرار دادهاند
در دوران حضور روسیه و انگلیس، دو کشورهای سیاستهای متفاوتی را در قبال یکدیگر پیش گرفتند. سیاست دو کشور ابتدا در قالب تقابل و رقابت بود، اما بعد از مدتی این سیاست تبدیل به رفاقت و همکاری شد. این سیاست اولین بار از طریق قرارداد 1907 عملی شد، هر چند سیاستمداران دو کشور، هدف این قرارداد را موارد دیگری ذکر میکردند.
یکی از دلایل سرد شدن مردم از حکومت پهلوی، بزرگنمایی بیش از حد اقدامات صورت گرفته بود. گذشته از بزرگنمایی، حکومت را مایه لطف بر مردم میدانست، این در حالی بود که تمام آن اقدامات از طریق اموال عمومی انجام میشد و بیشتر آن نیز مورد سواستفاده شخصی قرار میگرفت.
خودکشی داور و علل آن یکی از موضوعات مرموز و مبهم است که در باب دلایل متعددی ذکر شده است؛ اما یکی از علل این موضوع فشارهایی بود که از سمت رضاشاه متوجه داور بود. این فشارها که ناشی از انتظارات زیاد رضاشاه از داور بود تأثیر زیادی بر روحیه داور داشت و باعث ترس و نگرانی و در نهایت خودکشی او شد.
شاه حساسیت زیادی به انتقاد روزنامههای خارجی از خود داشت و همواره تلاش میکرد تا دیدگاه آنان را نسبت به خود تغییر دهد. به عنوان نمونه همواره ادعا میشد که وضعیت تمام گروهها در ایران مساعد است. این در حالی بود که بیشتر روزنامههای خارجی از وضعیت داخلی کشور باخبر بودند.
نقش انگلیس در قحطی سالهای 1917-1918 که منجربه کشتار وسیع تعداد بیشماری از مردم گردید، بسیار اساسی و تعیین کننده بود. درواقع دامن زدن به این قحطی بخشی از سیاست این کشور بود. انگلیس از راههای مختلفی بر دامنه قحطی و بحران آن روز ایران افزود تا به اهداف سیاسی خاص خود نائل گردد.
در جریان تحولات نهضت ملی شدن نفت، نخستین بار که در محافل و مجامع ایران رسماً اعلام گردید که در ایجاد وقایع خونین سی ام تیر ماه 1331 دولت امریکا و انگلستان دست داشته اند، در تاریخ 17 آذر 1331 در روزنامه اطلاعات و در تاریخ 23 آذر 1331 در مجلس شورای ملی اعلام شد
یکی از راههای تقویت پایههای دیکتاتوری رضاخان که از همان ابتدای روی کار آمدن او آغاز شده بود، طرح تضعیف دولت و تشکیل دولتهای پی در پی بود. بر اساس این حربه، گذشته از آنکه دولتهای مخالف رضاخان کنار میرفتند؛ زمینه برای روی کار آمدن دولتهای موافق او فراهم میشد.