دکتر ابراهیم حشمت الاطبا ، مردی که بعضی ها می گویند ریاکاری وثوق الدوله و فرستاده اش تیمور تاش را باور کرد و امضای پشت قرآن رضاخان را جدی گرفت ، یکی از سران نهضت جنگل و دست راست میرزا کوچک جنگلی بود . مردی که دوش به دوش میرزا کوچک پایداری کرده بود ، از مسیر عجیب و غریب و غیرقابل دسترس قله های شاندرمن با پای پیاده رد شده بود ، سربازانش را محاصره ماسوله و یا حمله قزاق ها نجات داده بود و هفت سال برای ایران جنگیده بود . خدا می داند چرا ، عقب نشست و امان نامه لعنتی را باور کرد . بعضی ها می گویند فکر می کرد نهضت به آخر خط رسیده یا دلش طاقت مرگ تدریجی افرادش را نداشت ، بعضی ها هم می گویند تسلیم شد تا میرزا جان سالم به در برد . این وسط 270 نفر دیگر هم بودند که اسلحه زمین گذاشتند و در قلعه گردن تنکابن به دست قشون دولتی افتادند . همان هایی که میرزا قدغن کرد بود به رویشان آتش بکشند.همان برادرهای ایرانی زدند و توهین کردند و شکنجه کردند و سوزاندند.