بعد از شکست طرح جمهوری، رضاخان به این فکر افتاد که به جای تغییر حکومت از پادشاهی به جمهوری، پادشاهی را از قاجار به خود انتقال دهد. تحقق این اندیشه از نظر رضاخان مستلزم برکناری و یا حذف مخالفان بود. بر این اساس، مخالفانی چون مدرس در رأس مخالفان قرار گرفتند.
گیوتین در سال 1792 در فرانسه توسط همین پزشک ابداع شد و به جهانیان معرفی گردید.
جالب است بدانید که قبل از ابداع گیوتین، نوع خاصی از وسایل اعدام وجود داشت که در کشورهای اروپایی چون اسکاتلند و بریتانیا و خیلی از کشورهای اروپایی دیگر مورد استفاده قرار میگرفت.
«سلیمان بهبودی» که از جمله ملازمان رضاخان بوده و ریاست تشریفات دربار پهلوی را بر عهده داشته است، خاطرات خود را به صورت روزانه از وقایع دربار این رژیم به نگارش درآورده است. این خاطرات اگرچه با رنگ و بوی چاکری و غلامی و تعریف و تمجید از خانواده پهلوی به نگارش درآمده است اما گاها حاوی نکات مهم رفتاری رضاخان و محمدرضا پهلوی است.
گفتار رادیو بغداد پیرامون عدم شرکت سران کشورها در مراسم جشن دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی رادیوی مزبور در تاریخهای 15 و 16/7/50 مطالبی به شرح زیر پخش نمود
رضاشاه از همان ابتدای کودتای 1299 قدرت را به دست گرفت. این قدرت تنها شامل امور نظامی نبود، بلکه قدرت سیاسی را نیز دربرمیگرفت. چنانچه با وجود شاه و نخستوزیر عملاً اختیارات کشور بر دست او بود و شاه قدرت مداخله نداشت.
به همت پژوهشکده تاریخ معاصر، سیزدهمین شماره کتاب ماه فرهنگی ـ تاریخی یادآور با عنوان «شهرآشوب» (بررسی تحولات سیاسی امنیتی سال 1360)، در سالروز شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی در سرچشمه، مرکز فرهنگی شهدای انقلاب، رونمایی و منتشر شد
شانزدهم اردیبهشت 1340 دکتر علی امینی پس از قبول نخست وزیری ضمن نطقی کشور را در وضع بد اقتصادی و در آستانه ورشکستگی مالی توصیف کرد اما متعهد شد کشور را به ریل ثبات بازگرداند. او در طول دوران کوتاه نخست وزیری سعی کرد اختیارات شاه را کاهش دهد که با مقاومت دربار روبه رو شد.
کارکرد نیروهای نظامی در حکومت شاه بر خلاف سایر کشورهای دیگر، تنها به عملکرد نظامی محدود نبود بلکه این نهاد نظامی در کارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، عمرانی و سایر بخشها نیز دخالت گسترده داشت
میرزا سعید خان انصاری (مؤتمن الملک) (۱۲۳۱–۱۳۰۱ قمری) وزیر امور خارجه ایران در عصر ناصرالدین شاه قاجار بود. این شخص ابتدا از ملاهای خوش نویس و فاضل گرمرود آذربایجان و به «ملا محمدسعید انصاری» معروف بود.
شاه در دوران جان اف کندی، مجبور به اصلاحات گستردهای شد. او با توهم آنکه دموکراتها به دلیل طرح حقوق بشر، دشمن حکومتهای دیکتاتوری هستند، ترس و وحشت خاصی از حکومت دموکراتها داشت. اما کندی هنوز دوره اول حکومت خود را کامل نکرده بود که ترور شد و همین موضوع باعث روی کار آمدن لیندون جانسون به عنوان رئیسجمهور شد. علیرغم آنکه جانسون هم یک دموکرات بود اما ...
در مجلس اول که بسیاری آن را محفل رویارویی شاه و نمایندگان میدانستند، چندین بار باب گفت و گو میان طرفین باز شد؛ اما برخی از گروههای منفعتطلب و یا تندرو با ایجاد موانعی، مانع از تداوم این همکاری و مفاهمه گردیدند
بعد از استقرار اولین حکومت جمهوری در افغانستان توسط داوودخان، شوروی بتدریج مجال حضور در افغانستان را پیدا کرد. درواقع حکومت جدید که توسط کودتای داوودخان شکل گرفته بود، با نقش و حمایت مستقیم شوروی از او صورت گرفت. اما روی کار آمدن داوودخان به سیاستهای موردنظر شوروی در افغانستان منجر نشد و در نهایت با کودتاهای متعددی که شکل گرفت، زمینه جنگ شوروی علیه ...
دکتر منوچهر اقبال وزیر نفت و نخست وزیر ایران از جمله کارگزاران رژیم پهلوی بود که انتقادات زیادی نسبت به شیوه حکومت داری در این دوره داشت. وی اصلاح وضعیت حکومت با وجود افرادی چون هویدا در ساختار مدیریتی را بعید می دانست.
ایل کوچنشین در طایفهها و گروههای کوچکی بطور پراکنده حرکت و در گوشه و کنار اتراق میکند. دستههای بزرگتر این کوچ نشینها را که دیدم مرکب از کم و بیش هزار نفر بود و دستههای کوچکتر حدود ۳۰۰ نفر. چادر آنها مانند خآنهای چارگوش بود. هر خانوار یک یا دو چادر داشت.
بعد از فرار شاه از کشور، شایعه کودتا بر زبانها افتاد و بسیاری از انقلابیون نگران بودند که آمریکا به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی خود در ایران، به کمک نظامیان کودتایی را ترتیب دهد؛ اما شرایط انقلاب و اعتراضات مردمی به سطحی رسیده بود که موضوع طراحی کودتا و یا اجرای آن عملاً منتفی بود.
لباس پوشی و ارایش شاه و همسرانش معیار برای مردان و زنان بود. به عبارتی دیگر از اندرونی شاه بود که مد روز به بیرون صادر می شد. این امر به خصوص درباره زنان بیشتر مصداق داشت. نویسنده کتاب یادداشتهای درباره زندگی خصوصی ناصرالدین شاه در این رابطه می نویسد . . .
محمدرضا پهلوی زمانی که به سلطنت رسید جوانی 20 ساله و بی تجربه بود؛ در طول حیات پهلوی دوم همچنان که تجربه حکومتداری و بازیگری او بیشتر می شد؛ توهم قدرت او نیز بیشتر می شد. این مسئله وقتی با تملق گویی های اطرافیان همراه می شد، شرایط اسفباری را رقم می زد