یکی از پیامدهای انقلاب مشروطه پس از غلبه مشروطهخواهان بر مشروعهخواهان، حاکمیت اندیشه کافی نبودن دین برای اداره جامعه و تسلط منطق ایجاد تحول اجتماعی براساس مدلهای غربی و عمدتاً اقتباس از غرب بود. دولت منتخب مجلس نیز ملی تلقی میشد و به این ترتیب رهبری روحانیت به عنوان تنها رهبر مردم زیر سوال میرفت. رضاخان با استفاده از این جو به تضعیف نهاد مذهب پرداخت و از حیطه اقتدار روحانیت کم کرده و به پهنه اقتدار دولت افزود.