۰
plusresetminus
تحلیل موضوعی قسمت نهم سریال معمای شاه

آیت الله کاشانی؛ هویت ضد استعماری روحانیت

یکی از روحانیونی که در یکی از پیچیده ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران نقش روشنگری خود را ایفاء نمود؛ آیت الله کاشانی می باشد که با حمایتهای موثر و قاطع خود از مبارزات ضداستعماری ملت ایران و دکتر محمد مصدق گامهای موثری در راه ملی شدن صنعت نفت ایران برداشتند. یکی ازبرجسته ترین ویژگیها و خصایص این روحانی انقلابی مبارزات ضد استعماری وی و به ویژه مبارزه با استعمار انگلستان بود.
آیت الله کاشانی؛ هویت  ضد استعماری روحانیت
مقدمه

 بدون شک یکی از بازیگران اصلی عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران روحانیت و علمای دینی می باشند که با بصریت و نگاه نافذی که نسبت به موضوعات مختلف داخلی و خارجی داشتند ؛ همواره به عنوان هادی و هدایت گر مردم به مسیر مستقیم  و شناخت جریانهای خودی از غیر خودی مطرح بودند. یکی از روحانیونی که در یکی از پیچیده ترین مقاطه تاریخ معاصر ایران نقش روشنگری خود را ایفاء نمود؛ آیت الله کاشانی می باشد که با حمایتهای موثر و قاطع خود از مبارزات ضداستعماری ملت ایران و دکتر محمد مصدق گامهای موثری در راه ملی شدن صنعت نفت ایران برداشتند.  یکی ازبرجسته ترین ویژگیه و خصایص این روحانی انقلابی مبارزات ضد استعماری وی و به ویژه مبارزه با استعمار انگلستان بود. در زمان اقامت آیت الله کاشانی در عراق، وی  آنچنان آوازه ای در مخالفت با استعمار انگلیس پیدا کرده بود که انگلیسی ها برای دستگیری اش جایزه ای بزرگ تعیین کرده بودند. او در جریان انقلاب اسلامی عراق هم در جبهه سیاسی و هم در جبهه نظامی و مبارزات مسلحانه فعالانه شرکت کرد، وی در خلال جنگ جهانی به هنگام حمله انگلیسی ها به عراق، لباس رزم به تن کرده و مدت18 ماه در منطقه کوت العماره به دفاع از کیان اسلامی و جنگ با اشغالگران پرداخت. مبارزه و به مخافت آیت الله کاشانی با انگلیسی ها به جایی رسید که انگلیسی ها او را به اعدام محکوم نمودند، اما وی در سال1299 موفق به فرار از عراق شده  از سال1320، با گشایش نسبی فضای سیاسی کشور در پی سقوط رضا شاه رهبری مبارزات روحانیت را در ایران بر عهده گرفت و بار دیگر با ایده “اسلام انقلابی و سیاسی” با تمام قوا در مقابل انگلستان که این بار موطنش را تحت اشغال در آورده بود ایستاد، این بار نیز استبداد و استعمار با همکاری یکدیگر سعی در توقف فعالیت های این مجاهد کبیر نمودند. به اعتقاد تمامی تاریخ نگاران اگر نبود حمایتهای مستقیم و همه جانبه آیت الله کاشانی از نهضت ملی شدن صنعت نفت ، شاید این نهضت نمی توانست به اهداف خود دسترسی پیدا نماید. کما اینکه بعد از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت و ایجاد شکاف و جدایی بین جریان مذهبی و جریان ملی به رهبری دکتر مصدق و عدم پیروی آنها از جریان روحانیت شیعی، زمینه های لازم برای طرحریزی کودتای 28 مرداد و پی ریزی دیکتاتوری محمدرضاشاه پهلوی و وابستگی ایرن به امریکا و قدرتهای استعماری فراهم شد. در این بخش از سلسله تحلیلهای موضوعی سریال معمای شاه سعی داریم مبارزات سیاسی و اجتماعی آیت الله کاشانی و مواضع ضد استبدادی و استعماری ایشان را مورد بررسی قرار دهیم.



بررسی مواضع و مبارزات سیاسی آیت الله کاشانی

استمرار  سیاست های استبدادی و اسلام ستیز پهلوی اول در دوران 16 ساله سلطنت رضاخان بسیاری از روشنفکران دین ستیز و اسلام ستیز  را به این باور رسانده بود که دیگر حیات سیاسی و اجتماعی روحانیت شیعه در ایران پایان یافته است؛ اما در این میان فعالیتهای یک روحانی به نام آیت الله کاشانی باردیگر نشان داد که اسلام و روحانیت شیعه یکی از بازیگران اصلی تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به شمار می روند.  به عبارت دیگر اسلام و روحانیت شیعی در ایران با سقوط  رضاخان جان تازه ای پیدا نمود و موجی از احساسات ضد بیگانه را در ایران به ویژه بین قشرهای مذهبی پدید آورد، که با فتواهای پی در پی مراجع و درایت روحانیت سیاسی وقت به نمایندگی آیت الله کاشانی این احساسات به یک حرکت ضد استعماری تبدیل شد و توانست مبارزات ضد استعماری گسترده ای را در کشور به وجود آورد. آیت الله کاشانی که در سال 1264 هـ . ش در خانواده ای روحانی در تهران دیده به جهان گشود در سال 1280 هـ . ش به همراه پدر- آیت الله مصطفی کاشانی – به نجف مهاجرت و در حوزه نجف به ادامه تحصیل پرداخت. و از اساتیدی چون میرزا محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسن خلیلی بهره های فراوان برد و در 25 سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. وی از جوانی دارای افکار آزادی خواهانه ای بود و از ظلم و ستم و استعمار بیزار بود و در گستره ای به وسعت جهان اسلام به استعمارگران مبارزه می کرد. [1] آیت الله کاشانی در سال 1299 هـ ش همزمان با پادشاهی احمدشاه قاجار به ایران بازگشت و با ظهور رضا خان با راه اندازی تظاهرات خیابانی از مدرس و گروه مخالف حمایت کرد. گرچه رضا شاه در ابتدای کار با علما و روحانیون روابط حسنه داشت، اما پس از تحکیم پایه های حکومتش به مخالفت و تضعیف اسلام و علما قیام کرد و آیت الله کاشانی نیز جزو فهرست ناراضیان رژیم قرار گرفت و تا شهریور 1320 – سقوط حکومت رضا شاه – فقط به محراب و امور معنوی پرداخت. [2]



 آیت الله کاشانی در 27 خرداد 1323 به دلیل اظهارت و مواضع ضد استبدادی و ضد استعماری خود دستگیر و به  کرمانشاه تبعید شد. ایشان در خصوص نحوه دستگیری خود می گویند: «یک عده از افسران و افراد انگلیسی با مأموران شهربانی ایران آمدند، بنده را گرفتند، اول بردند ادارة سیاسی شهربانی. بعد به اردوگاه انگلیسی ها که نزدیک امیرآباد می باشد انتقال داده، مدتی در آنجا بوده، بعد به وسیله دو افسر انگلیسی با هواپیما به رشت رفته در آن جا دو روز به سر بردیم، دو مرتبه به اراک برگرداندند و از آن جا به کرمانشاهان مرا انتقال دادند.» آیت الله کاشانی  تا پایان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مختلف متفقین با بدترین شرایط زندانی بوده و در تاریخ 24 مرداد 1324 پس از گذشت 14 ماه از زندان متفقین آزاد گردید و در تاریخ 31 شهریور ماه در میان انبوه جمعیت وارد تهران شد.  وی بلافاصله مبارزات سیاسی خود را از سر گرفت و در جریان برگزاری انتخابات پانزدهم مجلس شواری ملی به دلیل مخالفت با احمد قوام دستگیر و مجداا به قزوین تبعید گردید. ولی سرانجام قوام زیر فشار علما و مردم، در تاریخ 21 خرداد ماه 1326 آزادی او را اعلام کرده و ایشان دوباره به تهران بازگشت.  [3]



 محمدرضاه شاه پس از استعفای قوام، عبدالحسین هژیر را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. آیت الله کاشانی که از وابستگی هژیر به کشور انگلستان و دربار اطلاع داشت، به مخالفت با نخست وزیری او برخاست ایشان در برابر جمعیت عظیم بازاریان و طبقات مختلف مردم که در برابر منزلش تجمع کرده بودند حاضر شدند فرمودند: «زمامداری هژیر به صلاح مملکت نیست، هیات حاکمه به نظریات مردم و روحانیون توجه ندارد و دستور دادند بازار و دکاکین را تعطیل و به این انتخاب اعتراض کنند.» لذا با تعطیلی بازار، مردم در میدان بهارستان تجمع – و نمایندگان مجلس را به خاطر ابراز تمایل به باد مخالفت گرفتند. هژیر که از این اقدام وحشت زده و به خشم آمده بود، دستور تیراندازی به سوی تظاهر کنندگان را صادر کرد که عده ای از مردم کشته و مجروح شدند. آیت الله کاشانی همچنان به مبارزات خود علیه دولت هژیر ادامه می داد تا این که با برگزاری نماز بسیار با شکوه عیدفطر در بیابان دولاب در 16 مرداد 1327 در خطبه های نماز از دولت هژیر و انگلستان به شدت انتقاد نمود و اظهار داشت که ملت مسلمان ایران تا قطع کامل ایادی انگلستان و ایفای حقیقی جدی حقوق ملت مسلمان ایران از شرکت غاصب نفت جنوب به مبارزة سرسختانه خود ادامه می دهد. سرانجام بر اثر مخالفت های پی در پی آیت الله کاشانی با هژیر، در تاریخ 25 آبان 1327 حکومت هژیر با وجود قوی ترین پشتوانه سلطنتی ساقط شد و محمد ساعد به نخست وزیری رسید. [4]

  

آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت
آیت الله کاشانی به عنوان نماد روحانیت سیاسی با درک موقعیت و اهمیت موضوع و ابتکار عمل، شعار ملی شدن نفت را در اذهان عمومی و همچنین نمایندگان، مطبوعات و علما  شعله ور کرد. ایشان در ابتدا به مخالفت با انتصاب رزم آرا به نخست وزیری برخاست، در این راستا بازار تهران تعطیل و هزاران نفر از مردم تهران در خیابان بهارستان تجمع کردند تا از ورود رزم آرا به مجلس جلوگیری کنند لکن نیروهای امنیتی با حمله به مردم و مجروح کردن عده ای، آن ها را پراکنده کردند. آیت الله کاشانی به نقش منفی و چپاولگرانه استعماری انگلستان چنین اشاره می‌نمایند: «در باب انگلیسی‌ها باید بگویم که انگلیسی‌ها ایران را کشتند. علاوه بر اجحاف مادی در شئون سیاسی ما مداخله کردند، مردمان خائن را آوردند و آنها هم رحمی به این ملت نکردند. انگلیسی‌ها به این ملت بیچاره رفتاری کردند که شخصی با عاطفه با حیوانات چنین رفتار نمی‌کند.» آنگاه در موضع گیری‌های خود در جریان رخدادهای داخلی در ایران چنین واکنش نشان می‌دهند که: «انگلیسی‌ها باید با همه وسایل و کارخانه‌های خود از این کشور خارج شوند و هیچ راه دیگری را ملت ایران نمی‌پذیرد، این انگلیسی‌ها مادام که در اینجا هستند، در شئون حکومت و امور زندگی ما دخالت می‌کنند، ما انگلیسی‌ها را به خارج از سر حدات خواهیم راند.» [5] او هدف خود را از مبارزات ضد استعماری با انگلستان چنین بیان می‌دارد:
«ما دیگر حاضر نیستیم زیر سلطه آن‌ها قرار گیریم و تصمیم داریم در کشور آزاد خود رژیمی ترتیب دهیم که با آداب و سنن مذهب اسلام قرین باشد. در این صورت، تمام تشبثات بیگانگان در کشور ما در برابر سپر فولادین اسلام بلا اثر خواهد شد.»[6]

 

 آیت الله کاشانی که می دانست رزم آرا به منظور حفظ منابع انگلستان مانع ملی شدن نفت می باشد، اعلامیه ای در این زمینه صادر و تمام مسایل و مشکلات را از ناحیه کشور انگلستان دانسته و فرمودند: «واضح و آشکار است که تمام این بلیات و مصائب مخصوصاً هرج و مرج دستگاه اداری و غارت بیت المال و ... در اثر سیاست جائر انگلستان در مملکت مابه وجود آمده است. ملی شدن صنعت نفت در ایران تنها چاره بیچارگی ماست. برای این که تکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان ایران کاملاً معلوم وروشن باشد، ناچارم این آرزوی عمومی را بار دیگر در این جا بیان کنم تا به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی همه افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود.»[7]  

آیت الله کاشانی برای فشار بیشتر به مجلس را تسریع در تصویب قانون ملی شدن نفت، با صدور اعلامیه ای از مردم خواست تا راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، و همزمان با تشییع جنازه رزم آرا در18 اسفند تظاهرات ملی و همگانی در خیابان های تهران برگزار شود. عصر روز موعود صدها نفر از مردم تهران با شعارهایی درحمایت از اسلام و مخالفت با حضور انگلیس در ایران، تظاهرات باشکوهی برگزار کردند. سرانجام ماده واحدی ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند در مجلس شورای ملی مطرح و به اتفاق آرا به تصویب رسید و به مجلس سناهم در روز 29 اسفند بر نظر نمایندگان مجلس شورای ملی صحه گذاشت و بدین طریق و بدین طریق یکی از آرزوهای ملت ستمدیده ایران، در اثر تلاش ها و فداکاری های آنان به رهبری آیت الله کاشانی به ثمر نشست.  آیت الله کاشانی، همچنین پس از انتخاب دکتر محمد مصدق به سمت نخست وزیری به حمایت از مصدق ویژه در برابر تهدیدات کشور انگلستان برخاست و به همین منظور در 31 اردیبهشت 1330 مردم را به اجتماع در میدان بهارستان به پشتیبانی از دولت دعوت کرد و طی پیامی برای اجتماع کنندگان، آنان را نسبت به کارشکنی های انگلستان در سر راه اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و همراهی آمریکا باوی آگاه ساخت. همچنین هنگامی که دولت مصدق برای تأمین کسری بودجه به دلیل اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت به پخش اوراق قرضه اقدام کرد، آیت الله کاشانی با یک پیام رادیویی خرید اوراق قرضه را جهاد مالی دانست و از مردم خواست تا وحدت را حفظ نمایند. آیت الله کاشانی در این پیام، دولت مصدق را دولت اسلام معرفی کرد و گفت «پولی که به دولت اسلام می پردازید، بدون خسارت به شما بازگشت می کند.»[8]

 اما با پیروزی مردم در قیام سی تیر و روی کارآمدن مجدد مصدق روی از رهبری قیام مردمی روز به روز فاصله گرفت و حتی به مخالفت و بی توجهی به آیت الله کاشانی برخاست و از وی خواست در امور کشور دخالت نکند. مصدق همچنین با سکوت خود به حمایت از کسانی پرداخت که به قوم شخصیت آیت الله کاشانی برخاسته بودند تا جایی که عده ای به طرفداری از دکتر مصدق، خانة آیت الله کاشانی را با بطری های آتش زا، چوب و سنگ مورد حمله قرار دادند. با وقوع این حوادث ناخوشایند، وقتی آیت الله کاشانی وقوع کودتای آمریکایی درمرداد 32 را حدس زد در روز 27 مرداد نامه ای به مصدق نوشت و او را از وقوع یک کودتای قریب الوقوع آگاه ساخت. اما در اثر بی توجهی، سهل انگاری و همکاری آگاهانه یا نااگاهانه مصدق در روز 28 مرداد سرلشکر زاهدی به کمک آمریکا کودتایی را علیه مصدق عملی ساخت و مصدق بدون هرگونه مقاومت، کشور را تقدیم استعمار نمود.

 

 آیت الله کاشانی یکی از آسیبها و مشکلات عمده جوامع را استعمار و استبداد دانسته و تسلط بیگانگان و امپریالیسم را عامل عمده تمام بدبختیها ذکر می نماید. لذا محور عمده مبارزات ایشان همان مبارزه با استعمار و استبداد در جامعه می باشد. از جمله اهداف استعمارگران جدانمودن دین از سیاست، ازبین بردن احکام و تعالیم اسلامی، ایجاد تفرقه میان مسلمانان و .... بوده. مواضع و نظریات سیاسی آیت الله کاشانی از این جهت که بر خلاف عرف و سنت موجود در زمان حیات خویش که بنارابرعدم دخالت روحانی در مسائل سیاسی گذاشته بودند، حائز اهمیت است. آیت الله کاشانی زندگی خود را وقف رسیدگی به مسائل و مشکلات جامعه اسلامی، ازبین بردن تفرقه، اجرای احکام شریعت اسلامی و دادن آگکاهی و بیداری به مردم نمود. وی حکومت سلطنتی مشروطه را حسب شرایط آنروز حکومتی مطلوب می دانست. با توجه به وقایع پس از فوت ایشان می توان گفت که پرچم مبارزه با ظلم و استبداد از دوش آیت الله کاشانی به دوش حضر امام خینی(ره) منتقل شد که سرانجام ثمره این همه مبارزات و تلاشها، پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بوده است. [9]

 

https://www.cafetarikh.com/news/21727/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما