با وجود پیروزی عظیم نهضت ملی ایران در سی ام تیر 1331 و تصویب قانون اختیارات در مجلس، دولت دکتر مصدق نتوانست مدت درازی استوار بماند و بی تردید یکی از علل آن دخالت های عمال امریکا و انگلیس در ایران بود.
کودتای 28 مرداد که در ظاهر با شرکت گروهی از اراذل و اوباش و نظامیان به برکناری مصدق انجامید، بی تردید یکی از شنیع ترین تحرکات سیاسی- نظامی دو کشور انگلیس و امریکا در ایران بوده است، به نحوی که با اعزام نیروهای اطلاعاتی خود و نیز تزریق پول های هنگفت، این کودتا را رغم زده و مجدد محمدرضاشاه را که مهره ی خود آنان بود را بر سر کار آوردند، اما جالب است بدانید که دست اندرکاران خارجی این کودتا به نقش خود در آن اعتراف داشته اند. آلن دالس - رئیس سازمان سیا - در مورد کودتای 28 مرداد سال 1332 می گوید: «در مارس 1953، وزیر امور خارجه به من اطلاع داد حکومت وقت ایران منافع ایالات متحده را تأمین نمی کند و در پی آن، با همکاری انگلیس و با اجرای عملیات مخفی طرح آژاکس را برنامه ریزی کردیم. تجدید اعتبار و قدرت شاه، هدف اصلی این قرارداد بود. هدف دیگر این طرح نیز، ایجاد قدرت جدیدی بود که از به قدرت رسیدن حزب کمونیسم جلوگیری کند.»
«هندرسون» - سفیر سابق امریکا در ایران - در مورد طرح عملیات آژاکس چنین گفته است: «طرح نهایی عملیات در ایران به نمایندگی از سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس تصویب شده بود در روز 19 ژوئن، برای تصویب نهایی در اختیار وزارت امور خانجه انگلیس قرار گرفت. در اواسط سال 1953 امریکا و انگلیس طرح آژاکس را صادر کردند و فرماندهی عملیات به عهده «کرومیت روزولت» - رئیس بخش خاور نزدیک در سازمان سیا - واگذار شد. سازمان سیا فرماندهی عملیات را به عهده ی کرومیت روزولت گذاشت که وی، خود در این باره می گوید: «زاهدی - عضو سابق کابینه مصدق - بهترین جانشین برای مقام نخست وزیری بود. بنابراین او را در جریان عمیات و هدف نهایی؛ یعنی انتصاب او در مقام نخست وزیری ایران قرار دادیم. همچنین آماده کردن شخص شاه، هدف دیگر این عملیات بود؛ چرا که آمادگی وی تضمین کننده کمک های لازم از پادگان های نظامی و به رسمیت شناختن نخست وزیر جدید بود. اما از آنجا که شاه شخصی متزلزلی بود، برای آمادگی او از شیوه های گوناگونی استفاده کردیم.» در این هنگام سازمان سیا «دونالد ویلبر» را به عنوان مشاور مخفی طرح انتخاب می کند. طبق سخنان خود ویلبر، «شاهدخت اشرف پهلوی را از اروپا روانه ایران کردیم تا شاه را آماده سازد و به وی تفهیم کند که امریکا و انگلیس چه خواسته هایی دارند و همچنین، برای سفر ژنرال شوارتسکف و فرمانده سابق نظامیان در ایران، به این کشور ترتیبات لازم داده شود. وظیفه شوارتسکف در ایران، شرح مراحل پیشنهادی، گرفتن فرمان های امضاء شده برای برکناری مصدق، و نیز انتصاب زاهدی به نخست وزیری و فراخواندن ارتش به وفاداری نظام سلطنتی بود.»
روزولت پس از سفر شوارتسکف به ایران می گوید: «قرار شد چنانچه تلاش های اشرف و شوارتسکف به نتیجه نرسید، من به نمایندگی از سوی رئیس جمهور امریکا با شاه ملاقات کنم. تا او را مجبور به امضای فرمان ها نمایم تا در روز تعیین شده، این فرمان ها در اختیار زاهدی قرار گیرد و در روز موعود شاه باید به مکانی خارج از تهران برود تا زاهدی با در اختیار داشتن فرمان های سلطنتی و پشتیبانی ارتش، حکومت را تحت کنترل خویش دربیاورد. در پی مدت زمانی که برای امضای فرمان ها در اختیار شاه گذاشته شد، امریکایی ها هم آماده بودند تا فردای آن روز، عملیات را آغاز کنند. ژنرال «مک کلور» و رئیس مستشاران نظامی امریکا در ایران، در این باره چنین گفته است: «پس از فشارهای تعیین کننده ی اشرف و شوارتسکف و ملاقات روزولت با محمدرضاشاه در پانزدهم اوت سال 1953، فرمان ها امضاء شد، و روز 16 اوت، به عنوان روز عملیات اعلام گردید. تا این مقطع، مقدمات کار برای انجام عملیات فراهم شده بود. اما؛ چگونه این مقدمات فراهم شد؟؛ جواب این سوال را از میان گفته های «وودهاوس دریس» - جاسوسی بریتانیا در ایران - آشکار می شود؛ وی می گوید: «در واقعه کودتای 28 مرداد طی سه مرحله متوالی صورت پذیرفت که یک مرحله، به عنوان مقدمات قبل از اجرای عملیات (ارسال کمک های مقدماتی و جنگ تبلیغاتی) و دو مرحله ی دیگر نیز همانند عملیات نظامی انجام شد.
سازمان سیا «دونالد دیلبر» را اواخر آوریل 1953 به «نیکوزیا» پایتخت قبرس فرستاد تا با همکاری اینتلیجنت سرویس، برنامه ای برای مصدق تدوین کند. بحث و تبادل نظر میان ویلبر و «داربی شایر» - مأمور اینتلیجنت سرویس - از سیزدهم ماه مِی آغاز شد. در جلسات اولیه، ویژگی شخصیت های مهم سیاسی ایران، با دقت مورد بررسی قرار گرفت و هر یک از طرفین، اطلاعات، امکانات و عواملی را که در دست داشتند در اختیار یکدیگر گذاشتند و انگلیسی ها، مجموعه ای از عوامل خود نظیر برادران رشیدیان، نیروهای مسلح، مجلس، گروه ها، مطبوعات و تعدادی از چهره های سیاسی را به امریکا معرفی کردند. با پایان یافتن مذاکرات ویلبر در نیکوزیا، قرار شد روزولت به اتفاق چند تن به بیروت برود و ضمن ملاقات با ویلبر، نتایج اجلاس نیکوزیا را بررسی کند. پس از جلسات بیروت، آنان به این نتیجه رسیدند که باید کلیه ی امکانات صرف بی اعتمادی مردم به دولت مصدق شود. با پایان یافتن این نشست، روزولت و ویلبر راهی لندن شدند؛ تا آخرین تصمیمات خود را با انگلیسی ها هماهنگ کنند و مطرح رمز نهایی شود. ویلبر پس از بازگشت - هنگامی که طرح عملیات را به اطلاع مقامات وزارت امور خارجه رسانید - آن ها به بیان این مطلب که؛ درست است که پس از پذیرش طرح توسط دولت امریکا، انگلیسی ها باید تضمین کنند که با سقوط مصدق و با روی کار آمدن دولت جدید و مسأله نفت، روش انعطاف پذیری را با کاخ سفید خواهند داشت. این موضوع توسط سفارت انگلستان و نماینده اینتلیجنت سرویس پی گیری شد. دولت انگلستان بسرعت تضمین های مربوطه را به دولت امریکا داد و در تاریخ بیست و سوم ژوئیه، یادداشتی از سوی وزارت امور خارجه انگلستان، تقدیم وزارت امور خارجه امریکا شد؛ هر چند پایگاه سیا در تهران، در انتظار رد تأیید طرح نهایی بود؛ اما برخی از اختیارات را که از قبل به آن ها داده شده بود، در پایگاه تهران براساس مجوز کلی ماه آوریل انجام شود. این مجوز به آن ها اختیار می داد تا یک میلیون دلار صرف فعالیت های مخفیانه نمایند.
روزولت در این مقطع، به آمادگی شاه برای ایفای نقش در کودتا پرداخت. وی در این باره گفته است: «ترس و تهدید شاه را احاطه کرده بود و همین سبب می شد تا او وظایفش را بخوبی انجام دهد.» امریکایی ها مطمئن بودند که اشرف برای سرنگونی مصدق مشتاقانه همکاری می کند. بنابراین با اشرف در اروپا ارتباط برقرار کردند. و او را در جریان کودتا قرار دادند و سپس وی را به ایران فرستادند.. وودهاروس در این باره می گوید: «همانطور که انتظار می رفت با ورود اشرف به تهران با واکنش شدید مطبوعات مواجه شدیم. لحظه دیدار با شاه، با جنجال آغاز شد و این قضیه را با آشتی طرفین خاتمه دادیم. پس از اشرف اسدالله رشیدیان به ملاقات شاه رفت و مطابق نقشه، باید شاه را متقاعد می ساخت که به او می گفت که سخنگوی رسمی دولت انگلیس می باشد. ژنرال شوارتسکف، بین سال های 1942 تا 1948، ریاست هیئت کارشناسان و مشاوران نظامی امریکا، در ژاندارمری ایران را بر عهده گرفت. پس از پنج سال (حدود 26 ژوئن 1953) ژان والر را دعوت کرد تا در سطح سیا برای کودتا در ایران همکاری کند و در روز هفدهم ژوئیه در ستاد سیا نقشی که برای شوارتسکف طراحی شده بود را توجیه کردند و سپس وی را عازم ایران نمودند. گویران (رئیس پایگاه سیا در ایران) در مورد سفر شوارتسکف می گوید: «برای آنکه هدف واقعی از سفر شوارتسکف - که مقصد ایران بود - مشخص نشود، مأموریتی ظاهری به او داده شد. او ابتدا به لبنان، پاکستان، مصر و سپس به تهران سفر کرد و حامل پیام اشرف بود که می بایست به حضور شاه می رسانید. هدف از این پیام آن بود شاه متوجه شود، واشنگتن خواهان اجرای این عملیات است و صلاح شاه در این است (چاره ای جز آن ندارد) که نقش خودش را در کودتا اجرا نماید. روز اول ماه اوت شوارتسکف با شاه ملاقات کرد و این ملاقات به دلیل وجود میکروفون در سایر اتاق های کاخ، در سالن رقص انجام شد. شاه، شوارتسکف را دقیقاً به وسط سالن برد و سپس، شوارتسکف پیام را به وی ابلاغ کرد. به عبارتی وی پیشنهاد کمک های سیاسی آمریکا به دولت جانشین مصدق را ارائه کرد. در این برهه ی زمانی کارکنان سیا در چند جبهه مشغول فعالیت بودند. پایگاه تهران محصورات خود را به اسدالله رشیدیان تحویل می داد تا جنگ روانی با شیوه ی ویژه ای صورت گیرد. در کنار این عملیات تبلیغاتی، عملیاتی مستقل برای طرفداری از شاه و بر ضد مصدق در آذربایجان اجرا شد. همچنین منحرف کردن جو و اغتشاش، از اهداف اصلی این طرح بود. به نقل از روزولت، از میان عواملی که عملیات پشتیبانی را انجام می دادند، اهمیت کادر عالی رتبه جنگ، از سایر عوامل بیشتر بود.
در ژوئیه 1953 از پرسنل جنگ روانی، درخواست پشتیبانی شد. از سران خاور نزدیک نیز خواسته شده بود تا مقالاتی را برای چاپ در مطبوعات ارسال نمایند. موضع مهمتر در جنگ روانی این بود که پرسنل جنگ در تهران باید فاقد روابط باشند تا بی پایه بودن منابع مطالب مشخص نگردد و از سویی مراقب باشند که در این مقالات تحلیلی روی ندهد. هندرسون در پی جنگ روانی و در کنار دیگر تلاش هایی که به منظور عملیات واهی بر ضد مصدق صورت می داد، توانست متنی را - بر ضد مصدق - براساس ارتباط مصنوع در مجله «نیوزویک» به چاپ برساند. راه دیگری که سازمان جاسوسی در پیش گرفته بود ارتباط با نمایندگان مجلس بود که این موضوع توسط عوامل انگلیسی صورت می گرفت. اینتلیجنت سرویس معتقد بود کسانی که به هیچ جناح سیاسی وابسته نیستند، برای این طرح مفیدتر هستند. در پی این اقدامات، وزارت امور خارجه امریکا با همکاری سازمان سیا توانست مقاله ای در یکی از نشریات مهم امریکا به چاپ برساند. که انعکاس آن در ایران منجر به تشدید جنگ روانی شد. همچنین اظهاراتی که در ایالات متحده صورت می گرفت، تأثیر فراوانی بر مصدق گذاشت. برای اجرای طرح جنگ روانی، سازمان سیا چهار هزار دلار اختصاص داد و قرار بر این بود مبارزه ی تبلیغاتی بر ضد مصدق - از طریق روزنامه ها - یک یا دو هفته قبل از مرحله نهایی چاپ شود تا مصدق فرصتی برای واکنش، در مورد خنثی کردن این طرح را نداشته باشد. روزولت پس از ملاقات های اشرف و شوارتسکف با شاه، به نمایندگی از سوی آیزنهاور و چرچیل، به دیدار شاه رفت. ملاقات او با شاه در نیمه های شب و کاملاً مخفیانه صورت گرفت. در این ملاقات روزولت جزئیات نقشه کودتا و امکانات و عوامل را با شاه در میان گذاشت و در نهایت، زمان های مورد نیاز کودتا (فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی) را از شاه دریافت کرد. شانزدهم اوت، روز برگزاری عملیات معرفی شد. در عملیات کودتا، نیروهایی که می بایست مصدق را دستگیر می کردند، از نیروهای مسلح طرفدار مصدق شکست خوردند؛ شاه پس از اطلاع این شکست به بغداد گریخت و این اقدامی احتیاطی بود که در طرح تا حدودی پیش بینی شده بود. زاهدی نیز با حمایت و نظارت، در مخفیگاهی پنهان شده بود. هندرسون در روز هفدهم اوت به تهران بازگشت. زاهدی از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی که به ابتکار پایگاه سیا طراحی شده بود و همچنین با استفاده از امکانات چاپخانه ای خصوصی سیا، اعلام کرد که زاهدی نخست وزیر ایران است و مصدق بر ضد وی کودتا کرده است. عوامل ما نیز، فرمان شاه، مبنی بر انتصاب زاهدی را به چاپ رساندند.
آلن دالس (رئیس سابق سیا) چند روز پس از کودتا گفت: «در نوزدهم اوت 1953، تظاهراتی به طرفداری از شاه در حوالی بازار انجام شد. تظاهرات طی اقدام سیاسی پایگاه سیا برپا گشت و بتدریج با پی گیری عواملی که در ارتش داشتیم، موقعیت و شرایط لازم را برای اجرای عملیات نظامی فراهم کردیم. با دستوری که از طرف پایگاه امریکایی ها صادر شد، زاهدی از مخفیگاه خارج و کودتا را رهبری کرد. روزولت در آن روز به زاهدی گفت: «به عنوان گام نخست اعلام کند که رئیس دولت موقت می باشد و در ساعات پایانی روز نوزدهم اوت، ایران در اختیار زاهدی قرار گرفت او پست های کلیدی همانند نیروهای مسلح را به اختیار خود درآورد و پس از چند روز شاه به ایران بازگشت. هندرسون به منظور اعطای کمک های مالی از طرف سازمان سیا پنج میلیون دلار طی دو روز اول نخست وزیری در اختیار وی قرار داد تا بتواند سریع جایگاه خود را استحکام بخشد. انگلیس هم زاهدی را در ایران پشتیبانی نمود. این عمل توسط (کاردار سفارت انگلیس در تهران) انجام گرفت. طبق گفته وی حمایت جدی او از زاهدی با توافق لندن واشنگتن بر سر نخست وزیری انجام شد. پس از کودتا و طی چند ملاقات با زاهدی، از او قول گرفت که امریکا و انگلیس را در تأمین نفت یاری نماید. این مسئله بازتاب وسیعی در داخل امریکا داشت؛ بطوری که روزی کلارک (دادستان سابق کل امریکا) در این باره می گوید: «سیاست خارجی ما فعالانه سعی در محروم کردن دولت و ملت ها از استقلال خود دارد. به اعتقاد من دولتی که نتواند برای مردم خودش مواد غذایی تولید کند؛ هرگز آزاد و مستقل نخواهد بود. شاه 25 سال پس از کودتای 28 مرداد، حافظ خوبی برای منافع ما در خاورمیانه بود. او طی این سال ها 22 میلیارد اسلحه برای خود و خاورمیانه از امریکا و انگلیس خریداری کرد و در مقابل، کشورهای آسیایی را فقیرتر و وابسته تر به امریکا و انگلیس نمود. پس از گذشت چند دهه، سیاستمداران امریکا خود اعتراف کردند که ایالات متحده نقش مهمی در کودتای 28 مرداد داشته است: مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه سابق امریکا) می گوید: در سال 1332 امریکا نقش مهمی در هماهنگ کردن سقوط محمد مصدق (نخست وزیری مردم ایران) بازی کرد. حتی آیزنهاور بر این باور بود که بنا به دلایل استراتژیکی بوده است که امریکا در تحولات ایران نقشی ایفا کرده است و همان طور که رئیس جمهور کلینتون گفته بود: «امریکا باید بخشی از مسئولیت و مشکلاتی را که در روابط ایران و امریکا بوجود آمده است، به عهده گیرد.» به هر حال کودتای 28 مرداد به نهضتی که ملت ایران بعد از شهریور 1320 با تلاش بسیار آغاز کرده بودند پایان داد، چرا که در مبارزه بین ملت و نیروهای استعماری ملت ما شکست خورد و مهم فرد نبود که برکنار شود و جای او دیگری بیابد بلکه مهم این بود که با توطئه ای گسترده بویژه از سوی سازمان های جاسوسی دو کشور انگلیس و امریکا، نیروی ملت ایران از هم پاشید و غارتگران بار دیگر محیط خفقان و استبداد را پدید آورده و ملت را به زنجیر اسارت کشیدند.
منابع: 1- مدنی. سید جلال الدین. تاریخ سیاسی معاصر ایران. ج1. قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1389. 2- عباسی، محمد. تاریخ انقلاب ایران. تهران: شرق، 1358. 3- آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمه کاظم فیروزمند. تهران: نشر مرکز، 1378. 4- نقش سازمان های جاسوسی دنیا در کودتای 28 مرداد، نشریه انقلاب اسلامی، 1382، شماره 6.