۱
plusresetminus
در تاریخ معاصر ایران از مشروطه به اینطرف هیچ نمونه ای از حضور جامعه روحانیت در متن حکومت و همکاری رسمی آنان با دولت مشاهده نمی شود.مناسبات روحانیت و دولت از عصر صفویه به این سو از یک وضعیت همبستگی این دو به تدریج به سمت گسستگی و در نهایت تقابل و دشمنی تغییر یافته است.پس از مواضع روحانیت در مقابل حکومت از یک اپوزیوسیون اصلاح طلب،نصیحت گر و وفادار به نهاد سلطنت تدریجاً به سمت یک طبقه منتقد و مخالف بوده است.
مولفه های اقتداربخش نخبگان دینی در ایران معاصر
کافه تاریخ- مقالات

 

در جوامع مختلف نهادهای گوناگون در جامعه پذیر کردن افراد نقش ایفا می کنند . در ایران نیز نهادها و عوامل جامعه پذیری از جمله نهاد روحانیت در این راستا به ایفای نقش می پردازند . نهاد مذهب و به تبع آن نخبگان دینی از گذشته های دور در ایران نقش ویژه ای را ایفا می کرد تا جایی که به اعتقاد یکی از ایران شناسان «آنچه که انسجام جامعه را حفظ می کرد، اسلام بود».1 از آغاز قرن دهم شمسی این نقش به اسلام شیعی واگذار شد و در این راستا روحانیت محور ارتباطی بین مذهب و مردم قرار گرفتند و کارویژه هایی مانند «تصدی موقوفات، مدارس دینی، محاکم شرعی و برخی امور دیوانی و دفتری » به این نهاد واگذار گردید . همچنین از آن جایی که روحانیت تشیع، امر حکومت و دخالت در سیاست را دور از صلاحیت ذاتی خود نمی داند، در نظام سیاسی نیز نقشی برای خود قائل است.
با توجه به کارویژه های فوق و انسجام و سازمانی که در درون نهاد روحانیت نسبت به سایر نیروهای اجتماعی وجود داشت، موقعیت ویژه ای برای این نهاد فراهم می اورد و همین امر موجب شد که «در چندین حرکت ضد بیگانه و ضد حکومتی نقش تعیین کننده ای را ایفا نماید».2 برجسته ترین نقش روحانیت در حرکت های انقلابی را می توان در جریان شکل گیری انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی جست و جو کرد . بسیاری از محققان به نقش روحانیت در انقلاب مشروطه اذعان دارند . در کتاب تشیع و مشروطیت در ایران آمده است: «باور عمومی آگاهان به تاریخ ایران به درستی آن است که مهم ترین نیروی پشتیبان انقلاب مشروطیت همانا علما (نخبگان دینی)بودند. اگر آنان انقلاب را تایید نمی کردند مسلما در نطفه خفه می شد».3  ادوارد براون نیز معتقد است: «یکی از جنبه های بارز انقلاب ایران آن است که روحانیون خود را در طرفی قرار داده اند که پیشرو و آزادی خواه است . فکر می کنم که این امر تقریبا در تاریخ جهان بی بدیل است.»
وی در ادامه می افزاید: «حمایتی که توسط حداقل سه تن از مجتهدان اصلی کربلا و نجف از نهضت مشروطه به عمل آمد و تکفیر عملی شاه توسط آنها، کاملا مشهور و معلوم است.4 روحانیت شیعه با توجه به ابزارهای جامعه پذیری سیاسی که در اختیار داشت تلاش کرد این تغییر در راستای اصول اساسی اسلام و منافع عمومی مردم شکل گیرد که بارزترین ثمره آن تحدید استبداد شاهنشاهی قاجار و تاسیس مجلس شورا و تدوین قانون اساسی بود.»
برای شناخت نقش و اهداف گروه ها و نهادها در تحولات جامعه، اطلاع از زندگی و اندیشه رهبران فکری آن لازم می نماید، چرا که رهبران در کنش های سیاسی با ابزارها و کارگزارانی که به خدمت می گیرند، سعی در تحکیم فرهنگ سیاسی حاکم، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی در صورت تضاد با آن و یا خلق فرهنگ سیاسی جدید در شرایط زمانی خاص می کنند . با نگاهی به دو سه دهه قبل از انقلاب با افراد برجسته ای از درون روحانیت مواجه می شویم که زحمات زیادی در تنویر افکار عمومی مردم و ساختن یک فرهنگ اصیل و ناب مذهبی بر دوش کشیدند. از جمله آنها امام خمینی (ره) است. .
مولفه ها و ویژگی های اقتداربخش نخبگان دینی در تحولات ایران معاصر 
1- قرار داشتن در خارج از ساختار سیاسی و حکومت؛ در تاریخ معاصر ایران از مشروطه به اینطرف هیچ نمونه ای از حضور جامعه روحانیت در متن حکومت و همکاری رسمی آنان با دولت مشاهده نمی شود.مناسبات روحانیت و دولت از عصر صفویه به این سو از یک وضعیت همبستگی این دو به تدریج به سمت گسستگی و در نهایت تقابل و دشمنی تغییر یافته است.پس از مواضع روحانیت در مقابل حکومت از یک اپوزیوسیون اصلاح طلب،نصیحت گر و وفادار به نهاد سلطنت تدریجاً به سمت یک طبقه منتقد و مخالف بوده است که نقطه اوج در زمانی است که با آغاز دهه 1340 و پس از قیام 15 خرداد 42 ، امام خمینی (ره) آشکارا حکومت پهلوی و رژیم سلطنتی را غیر مشروع و فاقد صلاحیت حکومت کردن معرفی نموده و خواهان برچیدن بساط سلطنت و کناره گیری شاه از قدرت شدند.روند و مسیر مناسبات دولت و روحانیت بیانگر این است که روحانیت فراتر از اینکه خارج از ساختار سیاسی و نظام حکومتی بلکه مهم ترین طبقه ونهاد مخالف رژیم و معترض به سیاست آن محسوب می شده است.سرشت این خصلت روحانیت شیعه هر چه باشد،فی نفسه این ویژگی یکی از مهم ترین خصوصیات نخبگان دینی در مقام یک نهاد مدنی است که به طور طبیعی منجر به انجام مسئولیت های مدنی می گردد.
2-استقلال مالی از دولت: آیت الله مطهری در این باره می نویسد: «مجتهدین شیعه ،بودجه خود را از دولت دریافت نمی کنند و عزل و نصبشان به دست مقاماتی دولتی نیست،روی همین جهت همواره استقلالشان در برابر دولت ها محفوظ است.قدرتی در برابر قدرت دولت ها به شمار می روند و احیاناً در مواردی نیز سخت مزاحم دولت ها بوده اند».5 مهم ترین منابع قدرت مالی روحانیت شیعه در طول تاریخ و کماکان ،اوقاف متبرکه،نذورات و خمس و زکاتی بود که به صورت وجوهات ازسوی مردم مردم دیندار و معتقد به اسلام به عنوان یک وظیفه شرعی در اختیار مراجع تقلید و علمای بزرگ قرار می گرفت. در این رابطه جامعه بازار و به ویژه بازاریان متدین و متشرع به دلیل اینکه همواره منبع اصلی تامین مالی حوزه های علمیه و جامعه روحانیت بوده اند از همبستگی و پیوند های عمیق با این طبقه برخوردار بوده اند.اکثر جامعه شناسان و تاریخ نگارانی که در باب انقلاب اسلامی تحقیق کرده اند از جمله تدا اسکاچ پل،آبراهامیان ،احمد اشرف،علی بنو عزیزی ،حبیب لاجوردی و به نحوی جان فوران بر استقلال بازاریان و روحانیون از دستگاه حکومتی و ائتلاف تاریخ ساز آندو در قالب طبقه متوسط سنتی و در ارتباط با طبقه متوسط جدید و نقش کاریزمایی رهبری در ایجاد ائتلاف مشترک علیه رژیم شاه تاکید ورزیده اند.6
3-ارائه خدمات اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی به جامعه : یک نقش مهم روحانیت در زندگی اجتماعی ملت ایران ارائه خدمات مختلف اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی از جانب آنان به مردم بوده است،تا قبل از برنامه های نوسازی و اصلاحات اجتماعی و اقتصادی رضاشاه ،روحانیت یگانه منبع رسیدگی به امورات فرهنگی،قضاوت،تعلیم و تریبت ،امور خیریه و مسائل ازدواج و طلاق مردم به حساب می آمد،که البته پس از آن نیز کم و بیش این موقعیت خود را در اقصی نقاط کشور حفظ نمود.حوزه های مختلف ارتباط با مردم و تاثیرگذاری گسترده در شئونات زندگی آنان در کنار نفوذ معنوی ریشه دار و اعتماد عمیق به آنان ،حرف شنوی و اطاعت بی چون چرای مردم از روحانیت را در پی داشت.در این رابطه معروف است وقتی که علما در جریان مشروطه به مهاجرت حضرت عبدالعظیم رفته بودند مردم در گوشه و کنار شهر اجتماع کردند و هنگامی که شاه از میهمانی ناهار منزل امیر بهادر وزیر دربار به ارگ بر می گشت بر سر راه گرد آمده و فریاد می زدند:
«ما آقایان و پیشوایان دین را می خواهیم ...عقد ما را آقایان بسته اند.خانه های ما را آقایان اجازه می دهند.ای شاه مسلمان بفرما روسای مسلمان را احترام کنند.ای پادشاه اسلام اگر وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند شصت کرور ملت ایران ایران به حکم این آقایان جهاد می کنند...».7
4-برخورداری از برنامه عمل سیاسی و سازماندهی قوی: ضرورت عمل سازمانی در نهاد روحانیت و در چارچوب آنچه ماکس وبر از آن با عنوان عقلانی کردن زندگی یاد می کند یکی از کار ویژه های مهم روحانیت است.از اوایل دهه 1340 و به موازات افزایش قدرت دستگاه دولتی و محدود تر شدن نهاد روحانیت که بصورت دست انداز های رژیم به حوزه مسئولیت های سنتی روحانیت بود،رویکرد جدید و موثر این طبقه حرکت به سمت نهادمندسازی و عملی نمودن روش ها در ارتباط با اقشار مختلف مردم و در راستای مسئولیت های مدنی ایشان بود. این برنامه ها عبارت بودنداز : «عقلایی کردن دخل و خرج ها،کاوش های نظری هدفمند در عرصه الهیات،طبقه بندی کردن و منسجم نمودن برنامه درسی حوزه های علمیه ،به وجود آوردن شبکه های ارتباطی گسترده در سراسر کشور و همکاری در راه انداختن بنگاه های انتشاراتی مذهبی،8 متمرکز ساختن فرایند تقسیم کمک های مالی میان رهبران و حوزه های علمیه،توسعه شیوه های حسابداری برای ثبت تمامی بده بستان ها،فرستادن مبلغان مذهبی مسلمان به کشور های غربی(مانند آلمان غربی و آمریکا)برای ترویج اسلام ،برقراری پیوند های نزدیک تر میان علمای شیعه و سنی در ایران و جهان عرب در راه وحدت اسلامی،بنیانگذاری دبستان ها و دبیرستان های نوین به سرپرستی افراد متدین،کمک به ساختن مساجد و حوزه های علمیه در سراسر ایران،تشویق طلاب علوم دینی به کسب تخصص در دیگر شعب علوم اسلامی به جای مساله سازی های فرضی و تخیلی در حوزه.»
برنامه عمل سیاسی روحانیت با سازوکار جدید و رویکردی متفاوت از گذشته به نحوی که گفته شد هرگز به معنای نفی شبکه نیرومند ارتباطات و ساختار سنتی تشکیلات روحانیت با نظام سلسله مراتبی آن نبود.سازماندهی شایسته و منظم توده ها از طریق مساجد و بهره گیری از ابزار های سنتی تبلیغ مذهبی وسیاسی به نحو شگفت آوری از هر گونه نظام سازمانی مدرن و تشکیلات حزبی قوی تر عمل میکند،آنگونه که تدا.اسکاچ پل اعتراف می کند: «در ایران به نحوی یگانه و بی نظیر انقلاب ساخته شد،اما نه توسط احزاب انقلابی مدرن در صحنه سیاسی ایران و نه توسط چریکهای اسلامی یا مبارزان مسلح مارکسیست یا حزب کمونیست(توده) یا جبهه ملی لیبرال و لائیک ،بلکه این انقلاب توسط مجموعه ای از فرم های فرهنگی و دینی که عمیقاً در اجتماعات شهری ایران (که کانون مقاومت علیه شاه شدند)ریشه داشتند،ساخته و پرداخته شد.»9 رابرت گراهام نیز در این زمینه می نویسد: «واقعیت آن است که روحانیت شیعه در ایران در بین مردم زندگی کرده و ارتباط بسیار نزدیکتری با آنان داشته و لذا از احساسات توده آگاهی بیشتری دارند.مسجد جزو لاینفک زندگی توده مردم و بازار است وبازار مرکز زندگی عادی مردم.زمانی که روحانیت با سیاست های دولت مخالفت می کند نظرات آنان دارای چنان مشروعیتی است که حتی در سخت ترین شرایط استبدادی مورد توجه مردم قرار می گیرد.از طرف دیگر،شبکه ارتباطی روحانیت و سیستم مسجد،قدرت تماس با همه اقشار مردم را برای آنان فراهم می کند.»
در واقع می توان ادعا نمود به موازات جنبش اصلاحی در حوزه های علمیه و روش فعالیت فرهنگی و سیاسی که دامنه مخاطبین نهاد روحانیت را به شدت گسترش می داد و در عین حال حوزه و روحانیت را با شرایط و نیاز های جدید همراه و هماهنگ می ساخت ،در قالب سنتی و در سطح  ارتباط با مردم عوام روحانیت شکل سازمانی ،تکنیکها و کانون های سنتی خود را حفظ نموده و همزمان موفق گردید با نظم خاص و شبکه منسجم و قدرتمند ظاهر شود. «به جامعه روحانیت خصوصاً مراجع معظم وصیت می کنم که خود را در مسائل جامعه خصوصاً مسائلی مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند.»10


پی نوشتها
1. آن. کی. اس. لمبتون، «نظریه دولت در ایران»، ترجمه چنگیز پهلوان، تهران: نشر گیو، چاپ دوم، 1379، ص 140.
2. علیرضا، ازغندی، «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: سمت، 1379، ج 1، ص 130.
3. بدالهادی، حایری، «تشیع و مشروطیت در ایران»، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1360، ص 2
4. ادوار براون، «انقلاب مشروطیت ایران»، ترجمه مهری قزوینی،تهران: انتشارات کویر، 1376، ص128
5. علی، مطهری، «پیرامون جمهوری اسلامی» ،تهران: صدرا، 1371، ص 181
6. ازغندی ،پیشین، ص 150
7. علی اصغر، شمیم، «ایران در دوره سلطنت قاجار»،تهران: موسسه انتشارات مدبر، 1374 ،ص 449
8. مهرزاد، بروجردی، «روشنفکران ایرانی و غرب»،ترجمه مهشید شیرازی، تهران:نشر فرزان، 1384، ص 127
9. جمعی از نویسندگان، «انقلاب اسلامی و ریشه های آن» ، قم: نشر معارف ، 1384،ص 81
10. امام خمینی، «وصیتنامه»، تهران : نشر عروج، 1370، ص 18


 

https://www.cafetarikh.com/news/37144/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما